اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 511
شيخحرّ عاملى بعد از آن كه اين سهمعنا را براى روايت ضعيف در نزد
قدما ذكر مىكند، مىافزايد: براى اين معنا اوّل و سوم حديث ضعيف، روايتى نه در
كتب معتمد ذكر شده و نه اهتمام به روايت آن داشتند؛ بلكه اين دو معنا از تتبّع و
نقل دانسته شده است.[1]
روش اخباريان
در اصطلاح حديث، همان روش قدماست[2] و قدما اعتمادشان تنها به
سند نبود؛ بلكه اعتمادشان به قرائنى بود كه خبر ضعيفالسند را به قوى ملحق مىكرد،
و چهبسا بر خبر قوى رجحان پيدا مىكرد و در مقام عمل، خبر قوىالسند طرح مىشد،
چنان كه شيخ در مواردى از التهذيب چنين كرده است. و آن خبرى كه قدما قبول
مىكردند، يا متواتر بود و يا قرائنى داشت كه كار متواتر را مىكرد و مفيد علم
بود.[3]
محمّدتقى
مجلسى مىگويد: قدماى اصحاب در خبر صحيح، مقيّد به سند نشدهاند و تجربه كردهام
بسيارى از اخبارى كه كلينى آنها را مرسل روايت كرده، صدوق و غيراو آنها را مسند و
به طريق صحيح روايت كردهاند.[4] لذا صحيح به اصطلاح قدما
بهمراتب مرتبهاش بالاتر از صحيح به اصطلاح متأخّران است، چنان كه ممكن است تمام
رواياتى كه كلينى و صدوق نقل كردهاند، متواتر و يا همراه قرائنى باشد كه افاده
علم كند.[5] لذا مراسيل كلينى و صدوق
بلكه تمام احاديث اين دو كه در الكافى و كتاب من لا يحضره الفقيه است، همه را
مىتوان صحيح گفت؛ زيرا شهادت اين دو شيخ بزرگوار در اوّل الكافى[6]
و الفقيه[7] كمتر از شهادت اصحاب رجال
نيست و آنان كه مىگويند روايات ما صحيح است، يعنى يقين داريم كه ائمّه (عليهم
السلام) اينها را بيان كردهاند.[8]