اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 501
اتّفاق افتاد. در حالى كه اين دو در مسجد رصافه بودند، قصّهگويى از
اين دو، روايت نقل كرد. آن دو اعتراض كردند كه: ما اين را نگفتهايم. آن شخص گفت:
خيال مىكنيد فقط در روى زمين، شما يحيىبن معين و احمدبن حنبل هستيد؟!
3. عدّهاى
كه در بين مردم، زاهد شناخته شده بودند، براى تقرّب به خدا و ترغيببه طاعت الهى و
ترهيب از معصيت، احاديثى را وضع مىكردند، و مردم هم بهعنوان ثقه از اينها قبول
مىكردند، مانند ابىعصمت مروزى كه در فضائل سوره سوره قرآن، احاديثى را وضع كرده
تا مردم به قرآن رو بياورند و مانند كراميه و خطابيه و بعضى از خوارج كه هرچه را
حق بدانند، دروغ گفتن در آن را جايز مىدانند.
4. دستهاى
نيز زنادقه بودند. عقيلى از حمّادبن زيد نقل مىكند: زنادقه چهاردههزار حديث را
بر پيامبر خدا بستند و با وضع حديث مىخواستند شريعت را فاسد كنند، مانند
عبدالكريمبن ابىالعوجاء، كه محمّدبن سليمان او را گردن زد.
5. غُلات از
فِرَق شيعه مانند: ابوالخطّاب، يونسبن ظبيان، يزيد صائغ، محمّدبن سنان، ابوسمينه
و امثال اينها.[1]
بنا بر اين،
آنچه اخباريان گفتهاند كه تعارض و اختلاف اخبار بهخاطر تقيّه است، فىالجمله
درست است؛ ولى بالجمله درست نيست، و در بعضى از موارد، منشأ اختلاف، تقيّه نيست.
اخباريان و
مجتهدان، بر اين بحث كه آيا ريشه تعارض و اختلاف در اخبار، تقيّه است و يا هم تقيه
و هم جعل و ...، دو مسئله را متفرّع كردهاند:
1. آيا اسناد
و طُرُق روايات، از باب تبرّك و تيمّن ذكر مىشود، يا براى شناخت حديث صحيح از
غيرصحيح؟
2. آيا تقسيم
اخبار به چهار قسم (صحيح، حسن، موثّق و ضعيف)، تقسيمى صحيح است؟ يا صحيح نيست و
موجب ريزشِ اخبار ما و كنار رفتن برخى روايات مىشود؟
[1]. الدراية فى علم مصطلح الحديث، شهيد ثانى، ص 56- 59؛ نهاية الدراية،
ص 310- 314.
اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 501