اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 495
سراغ آنان بيايد. آنان اصول اربعمائه را از پاسخهاى ائمّه (عليهم
السلام) در جواب پرسشهايى كه از آنان شده بود، نوشتند. مؤلّفان اصول چهارصدگانه،
تا يقين به صحّت روايت پيدا نمىكردند، روايتكردن آن را جايز نمىدانستند. گاهى
احتياط مىكردند و كتب خود را به ائمّه عرضه مىداشتند، از جمله عبيد اللهبن على
حلبى، كتاب خود را بر امام صادق (ع) عرضه داشت. امام (ع) آن را تحسين و حكم به
صحّت آن كرد.[1] همچنين كتاب يونسبن
عبدالرحمان[2] و كتاب فضلبن شادان[3]
بر امام عسكرى عرضه داشته شدند و حضرت از آن دو، تعريف كرد.
ائمّه (عليهم
السلام) شيعيان خود را بر احوال كذّابان، آگاه و به آنان امر مىكردند از دسّاسان
اجتناب كنند و آنچه از جهت آنان روايت مىشود، بر كتاب عزيز و سنّت نبوى عرضه
بدارند و آنچه را مخالف اين دو است، ترك كنند.[4]
بعد صاحب
حدائق اضافه مىكند:
كشّى[5]
در رجالش با سند خود از محمّدبن عيسىبن عبيد نقل مىكند: بعضى از اصحاب ما از
يونسبن عبدالرحمان سؤال كرد- و من حضور داشتم- كه: چرا در حديث سخت مىگيرى و
بيشتر رواياتى كه اصحاب ما نقل مىكنند، منكر مىشوى؟! چه سبب شده كه احاديث را رد
مىكنى؟ يونس گفت: هشامبن حكم، حديثى را از امام صادق (ع) برايم نقل كرد، كه امام
(ع) فرمود: حديثى را كه از ما نقل مىشود، قبول نكنيد، مگر آن كه موافق قرآن و
سنّت يا شاهدى از احاديث گذشته ما داشته باشد؛ چراكه مغيرةبن سعيد- لعنةالله عليه-
در كتابهاى اصحاب پدرم دستكارى كرده و احاديثى را نقل كرده كه پدرم آنها را نگفته
است. از خدا بترسيد و از [قول] ما قبول نكنيد، آنچه مخالف قول خداوند و سنّت
پيامبر (ص) است.[6]