اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 465
از آن طرف، تمام اخباريان نگفتهاند كه اين، قياس نيست. شيخحسين
كركى- كه خود از اخباريان است- مىگويد: حق، اين است كه منصوص العلّه قياس نيست،
بلكه قاعده كلّيهاى است كه از طرف شارع تلقّى به قبول شده و از جمله اصول حقّه
است. وقتى شارع مىگويد: «حرمت الخمر لاسكارها»، اين بر حرمت هر مُسكرى دلالت
دارد.[1] بله، اكثر اخباريان مانند
شيخحرّ عاملى،[2] سيّدنعمة الله جزايرى[3]
و شيخيوسف بحرانى[4] گفتهاند: منصوص العلّه قياس
است و اخبارى كه از عملكردن به قياس نهى مىكنند، شامل آن هم مىشود.
سوم: قول به
تفصيل است: اگر از خارج، دليل قائم شود كه خصوص مادّه نيست، حجّت دارد و إلّا
حجّيت ندارد. اين تفصيل به محقّق حلّى نسبت داده شده است[5]
و صاحب معالم[6] و فاضل تونى[7]
از وى تبعيت كردهاند.
ولى به نظر
مىرسد اين تفصيل و عبارت محقّق، به قول دوم و عدم حجّيت منصوص العلّه برگشت
مىكند. براى واضحشدن مطلب، عبارت محقّق را ذكر مىكنيم. وى مىگويد: اگر شارع در
موردى حكمى داشته باشد و علّت حكم را در آن شىء بيان كند، تعدّىكردن حكم از
آنجا به مورد ديگر واجب نيست، مگر قائل به حجّيت قياس شويم. مثلًا وقتى بگويد:
«الخمر حرام لأنّها مسكر»، احتمال
دارد علّت
حرمت، اسكار باش و احتمال دارد علّت اسكار، خمر باشدكه هر يك از خمر و اسكار جزء
علّت باشندديگر وجوب تعدّى دانسته نمىشود.[8]
او بعد اضافه
مىكند: اگر علم پيدا كنيم كه اصل و فرع از تمام جهات مساوى باشند، تجاوز حكم از
اصل به فرع جايز است و به آن، تنقيح مناط مىگويند، و اگر