اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 445
عدول كرده و گفته: «منطوق، آن معنايى است كه لفظ به صراحت اوّليه بر
آن دلالت دارد،[1] آمُدى نيز قيد «قطعاً» را به
آن اضافه كرده و گفته: «منطوق، آن چيزى است كه از دلالت لفظ، قطعاً در محل نطق
استفاده مىشود»؛[2] ولى مفهوم، آن معنايى است كه
از لفظ در غيرمحل نطق استفاده مىشود.[3]
يعنى از دلالت التزامى لفظ استفاده مىشود و براى توضيح بيشتر مىگوييم: منطوق، يا
صريح است- كه همان دلالت مطابقى و تضمّنى است- يا غيرصريح- كه دلالت التزامى است-.[4]
و اين لازم در دلالت التزامى يا بيّن بمعنى الأخص است كه از مدلول لفظ استفاده
مىشود و وقتى معناى لفظ را تصوّر كند، فوراً به لازم آن منتقل مىشود و به آن
لازم، مفهوم مىگويند. يا بيّن بمعنى الأعم است كه از مدلول لفظ استفاده نمىشود و
با تصوّر لفظ، ذهن به آن معنا منتقل نمىشود، و به واسطه و مقدّمه عقليه نياز
دارد، مانند مقدّمه واجب و مسئله ضد.[5]
لازم به
معناى الاعم هم اقسامى دارد؛ زيرا گوينده يا آن معناى لازم را قصد كرده و يا قصد
نكرده است و در صورتى كه قصد كرده، اگر صدق معناى كلام، يا صحّت عقلى و يا شرعى
آن، متوقّف بر قصد متكلّم باشد، به آن دلالت اقتضا مىگويند. وقتى پيامبر (ص)
مىفرمايد: «
رفع عن
امّتى تسعة: الخطأ و النسيان و ...
؛[6]
از امّت من، نُه چيز برداشته شده است، از جمله: خطا و نسيان و ...»، صدق اين
گفتار، توقّف بر تقدير گرفتن مؤاخذه دارد و اگر مؤاخذه در تقدير گرفته نشود، كذبْ
لازم مىآيد؛ زيرا خطا و فراموشى از غيرمعصوم واقع مىشود.
يا در جايى
كه خداوند مىفرمايد: وَ سْئَلِ الْقَرْيَةَ،[7]
اگر كلمه «اهل» تقدير گرفته نشود، اين كلام، عقلًا صحيح نيست و سؤال از قريه، معنا
ندارد.