اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 377
را نفى كرده است: ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ
فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ؛[1]
2. يا تكليفى لازم مىآيد كه انسان، قدرت بر انجام آن را ندارد، و خداوند چنين
تكليفى ندارد: لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا
وُسْعَها؛[2]
3. و يا تكليف مرتفع مىشود كه اين هم بالضروره، باطل است و درنتيجه، علم پيدا
مىكنيم كه شارع، عذر ما را در عمل به ظنو اجتهادقبول مىكند.[3]
دليل پنجم
دليل ديگر،
اجماع است و عدّهاى از مجتهدان، مانند: صاحب معالم، وحيد بهبهانى و شيخانصارى،
ادّعاى اجماع بر حجّيت قول مجتهد كردهاند.[4]
دليل ششم
آخرين دليل،
انسداد باب علم است و چاره منحصر در ظن مىشود.[5]
تقليد از
ديدگاه اخباريان
مردم در زمان
حضور ائمّه معصوم (عليهم السلام) مكلّف بودند به آنان مراجعه كنند و دستورهاى دين
را از آنان شفاهاً، و يا با واسطه، و يا وسايط بگيرند، و در اين مطلب كه شنيدن
روايت، كافى بوده است، خلافى بين علماى اخبارى و مجتهدان وجود ندارد.[6]
امّا در زمان
غيبت- با اختلاف اخبارى كه به دست ما رسيده، و با بودن احتمالات و اشتباه دلالات و
نبودن قرائن مقامى- چه بايد كرد؟ آيا براى عوام جايز است كه از مجتهدان تقليد
كنند؟ در اين بحث، بين اخباريان و حلبيان از يكطرف، و بين مجتهدان، اختلافنظر
وجود دارد. اخباريان و حلبيان، تقليدكردن از مجتهدان