اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 375
از اين روايت استفاده مىشود كه فتوا دادن در آن زمان، رايج و جايز
بوده و علىبن اسباط، جواز آن را مفروغعنه گرفته و از نبود فتوا دهنده شيعه سؤال
مىكند.
دسته پنجم،
رواياتى هستند كه از آنها استفاده مىشود فتواىِ عالم و فقيه و عارف به احكام- كه
ناظر به حلال و حرام است-، حجّيت دارد.[1]
امام صادق (ع) مىفرمايد:
انظروا الى
رجل منكم يعلم شيئاً من قضايانا فاجعلوه بينكم ....[2]
به مردى از
خودتان كه برخى از قضاياى ما را مىداند، نظر افكنيد و او را بين خودتان حاكم قرار
دهيد ....
بودن اين
روايت در باب قضا، مانع از استدلال به اين روايت در باب فتوا نيست؛ زيرا منصب قضا،
منصب فتوا هم است.[3] به آن شخص، به اعتبار اين كه
بر احكام
شرعيه فرعيه،
استدلال مىكند، مجتهد مىگويند، و به اعتبار اين كه حكم و الزام مىكند، وى را
قاضى مىنامند.[4]
در مقبوله
عمربن حنظله، امام صادق (ع) مىفرمايد:
ينظران الى
من كان منكم ممّن قد روى حديثنا و نظر فى حلالنا و حرامنا و عرف أحكامنا فليرضوا
به حكماً فانّى قد جعلته عليكم حاكماً ....[5]
به كسى
مراجعه كنيد كه از خود شما و راوىِ حديث ما باشد و نظر در حلال و حرام داشته باشد
و احكام ما را بشناسد. راضى شويد كه چنين شخصى، حاكم شما باشد، و من او را بر شما
حاكم قرار دادم ....
عمربن حنظله،
هرچند توثيق ندارد، با اين حال، چون مشهور علما به آن عمل كردهاندو عمل مشهور،
جبران كننده سند است، موجب جبران سند مىشود.[6]
مراد از
[1]. التنقيح فى شرح العروة الوثقى، ج 1، ص 179- 180.
[2]. الكافى، ج 7، ص 412، ح 4؛ وسائل الشيعة، ج 18، ص 4( صفات القاضى،
باب 1)، ح 5.