چرا از هر
گروهى از آنان، جمعى كوچ نمىكنند تا در دين تفقّه كنند و مردم خود را- چون
بازگشتند- بيمدهند؟ كه آنها حذر كنند.
ملاحظه
مىكنيد كه آيه شريف، هدف از تفقّه را انذار قرار داده، و وقتى فقيهى با فتوايش
مردم را از كيفر الهى ترسانيده، بايد تحذّر كرد و اين وجوب تحذّر، مستلزم حجّيت
فتواى فقيه است.[2] توضيح بيشتر، در بحث تقليد
آمده است.
دليل دوم
سيره عقلائيه
است و در بين عقلا، جاهل به عالم مراجعه مىكند، و مقتضى اين سيره، حجّيت قول
مجتهد است.[3] براى توضيح بيشتر، به بحث
تقليد مراجعه شود.
دليل سوم
دليل بعدى،
روايات است كه مىتوان آنها را به چند دسته تقسيم كرد:
دسته اوّل،
رواياتى هستند كه بر تفريع فروع بر اصول و قواعد، دلالت دارند كه اين روايات صحيحه
هستند و ابنادريس، آنها را در آخر السرائر نقل مىكند. هشامبن سالم، از امام
صادق (ع) نقل مىكند كه ايشان مىفرمايد:
انما علينا
ان نلقى اليكم الاصول و عليكم ان تفرعوا.[4]
همانا ما
اصول و قواعد كلى را بيان مىكنيم و شما فروعات را بر آن قواعد، تطبيق كنيد.
در روايت
ديگرى، احمدبن محمّدبن ابونصر، از امام رضا (ع) نقل مىكند كه امام (ع) مىفرمايد: