اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 324
و ترديد ايجاد مىكند. قرينه بر اين مطلب، دو روايتى است كه كشّى به
سند خود از طيّار[1] و نضربن صباح[2]
از امام صادق (ع) نقل مىكند و روايت سومى كه صاحب احتجاج[3]
به سند خودش از امام عسكرى (ع) نقل كرده است.
4. نهى،
مربوط به مواردى است كه مناظره، مشتمل بر مفاسد بوده باشد، مثل اين كه مورد تقيّه
است و شخص، تقيّه نكند.[4]
مرحوم مجلسى
هم با كمى تفاوت، رواياتى را كه از جدال و مناظره نهى مىكنند، حمل بر همين موارد
كرده است و معتقد است كه اگر مورد از موارد تقيّه نباشد، و شخص، قدرت بر بيان حق
داشته باشد، و سعى و كوشش او هم در اظهار حق و احياى آن و اماته باطل، با
روشنترين ادلّه باشد و با نيّت خالص مناظره كند، اين از بزرگترين طاعات است؛ ولى
براى نفس و شيطان، راههاى خفيهاى است كه سزاوار است از آن تحرّز شود.[5]
مرحوم
فيضكاشانى هم اين اخبارى را كه در نكوهش كلام و متكلّمان وارد شده، حمل بر ذات
الهى و صفات ذاتيه حق تعالى كرده است و عقيده دارد كه مباحثه و مجادله در هر شىء
از خلق خداوند، جايز است؛ ولى در امورى كه تعلّق به ذات حق سبحانه و صفات ذاتيه او
دارد، از آن نهى شده است، و كلام در صفات
ذاتيه خداوند
برگشتش به كلام در ذات است و باعث هلاكت مىشود؛ ولكن چنانچه خداوند را به آنچه
خودش وصف كرده، بدون مجادله ياد كنيد، نهى نشده است؛ بلكه ذكرى است كه به آن امر
شده است.[6]
فيض كاشانى،
در جايى ديگر، بهترين روش را آن مىداند كه همه امّت، تمام مسائل شرعيه (از اصول و
فروع) را از پيغمبر (ص) يا اوصيايش (عليهم السلام)- كه از خطا
[1]. اختيار معرفة الرجال، ص 348، ش 650؛ بحارالأنوار، ج 2، ص 136، ح 39.
[2]. اختيار معرفة الرجال، ص 442، ش 830؛ بحارالأنوار، ج 2، ص 136، ح 42.
[3]. التفسير المنسوب إلى الامام الحسن العسكرى( ع)، ص 527- 529؛
بحارالأنوار، ج 2، ص 125، ح 2.