responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم    الجزء : 1  صفحة : 163

پرداخت. ولى بر اثر آشفتگى اوضاع شيراز، به فسا رفت و متوطّن شد و تجديد عيال كرد. در فسا به تحقيق و تأليف پرداخت و كتاب الحدائق الناضرة را تا باب اغسال نوشت. وى براى امرار معاش، به زراعت نيز مشغول شد تا دست در نزد ديگران دراز نكند. در آن‌جا هم اوضاع آشفته شد و شهر به غارت رفت. از جمله، دارايى و بيشتر كتاب‌هاى او تاراج گرديد و ناچار، به اصطهبانات فرار كرد. سپس به تهران رفت و سرانجام نيز راهى كربلا شد و تا پايان عمر در كربلا ماند.[1] وى در كربلا كرسى درسى تشكيل داد و علماى بزرگى از مقام علمى او استفاده كردند. به علاوه، به تأليفات خود نيز ادامه داد و كتاب الحدائق الناضرة را تكميل كرد.

شيخ‌يوسف بحرانى در اين مسير، چندى نيز در قزوين درنگ كرد. در اين شهر، مناقشات و مناظراتى بين او و شيخ‌محمّد تقى قزوينى درگرفت؛ ولى در آخرين جلسه مناظره نتوانست دليل روشن و قانع‌كننده‌اى بياورد. از اين‌رو، دست از تندروى‌هاى خود برداشت و معتدل شد.[2] از اين‌رو، بر تندروى‌هاى ملامحمّدامين استرآبادى انتقاد مى‌كرد و مى‌گفت:

او (ملا محمّد امين) اوّل كسى بود كه باب طعن و بدگويى بر عليه علما را فتح باب كرد.[3]

وى طريقه خود را همان مسلك علامه‌مجلسى صاحب بحارالأنوار مى‌دانست.[4] ولى با همه اعتدالى كه در روش شيخ‌يوسف بحرانى صاحب حدائق بود، محمّد

باقر وحيد بهبهانى (م 1205 ق) از مخالفت با او پرهيز نداشت و كسانى را كه به در درس او مى‌رفتند، ملامت مى‌كرد. به نقلى، سيّد على طباطبايى (م 1231 ق) صاحب رياض المسائل، كه داماد و پسرخواهر وحيد بهبهانى بود، پنهانى و به دور از چشم‌


[1]. لؤلؤة البحرين، ص 443- 446؛ روضات الجنات، ج 8، ص 204؛ الفوائد الرضوية، ص 714- 715.

[2]. دائرة المعارف الإسلامية الشيعية، ج 9، ص 158- 159. چنان كه گذشت، اين مناظره در ميان مردم سر و صدا به وجود آورد و پيامدهاى ناگوارى داشت؛ زيرا عدّه‌اى به بهانه دفاع از اخباريان، به منزل شيخ محمّد ملائكه كه محلّ مناظره بود، هجوم بردند و خانه و كتاب‌خانه او را آتش زدند. چون رجال حكومت از اخباريان حمايت مى‌كردند، ملا محمّد مجبور شد از قزوين به برغان كوچ كند.

[3]. لؤلؤة البحرين، ص 117- 118.

[4]. الدرر النجفية، ج 2، ص 323- 324؛ الحدائق الناضرة، ج 1، ص 14- 15؛ منتهى المقال، ج 7، ص 75.

اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم    الجزء : 1  صفحة : 163
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست