اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 155
(منافات با عقل)، معتقد است كه سهونبى اگر از طرف خداوند رحمان باشد-
يعنى اسها باشد-، مانعى ندارد و روايات را نيز حمل بر همين مىكند.[1]
مهمتر از
همه اين كه او در منبع الحياة، از دو اصل بحث مىكند: يكى در ردّ قول فقهايى كه
مىگويند: «قول ميت، مانند ميت است و حجّت نيست» و قول مجتهد ميت را هم حجّت مىشمارد،
و ديگرى در تحقيق اين قول مجتهدان كه مردم را به دو صنفِ مجتهد و مقلّد تقسيم
مىكنند.[2]
شايان توجه
است كه اوّلًا: سيدنعمة الله استادان بسيارى را ديده بود كه برخى از آنها به قطع،
اصولى و پيرو مكتب اجتهاد بودهاند، مانند: ميرزاابراهيم فرزند ملا صدراى شيرازى
(م 1070 ق)، شاه ابوالوالى محمّد شيرازى- كه فلسفه و كلام را در شيراز، نزد اين دو
خواند-، شيخجعفر بحرانى (م 1091 ق)- كه اصول فقه و شرح عميدى را در محضر او تلمّذ
كرد-، سيّد هاشمبن حسين احسايى- كه زبدة الاصول شيخبهايى را نزد او خواند-، و
شيخ عمادالدين يزدى- استاد حكمت و منطق و رياضيات او در اصفهان-. پس او در علوم
عقلى نيز دستى داشته است.
ثانياً:
استادان او در علوم نقلى و آنان كه گرايش اخبارى داشتند نيز بهنسبت، بسيار معتدل
بودهاند، مانند: علّامهمحمّد باقر مجلسى، فيضكاشانى، و شيخ عبدعلى حويزى صاحب
نور الثقلين كه استاد منقول او در شيراز بوده است.[3]
با ملاحظه
چنين نكاتى، دور از انتظار نيست كه او را در اخباريگرى، دست كم از جهاتى، فردى
ميانهرو ببينيم؛ چنان كه معتقد بود اهلاجتهاد نيز بذل جهد مىكنند و مثاباند، و
حتى به خلاف اخباريان ديگرى كه باكى از تكفير مجتهدان نداشتند، او مىگفت: «شايد
حق همان باشد كه آنها پيمودهاند!». پس مىتوان او را در اخباريگرى، معتدل شمرد؛
هرچند نه به اندازه استادش علامه مجلسى.[4]
[2]. رياض العلماء، ج 5، ص 254؛ الذريعة، ج 22، ص 358، ش 7424؛ الاجازة
الكبيرة، ص 76.
[3]. نابغه فقه و حديث، ص 116، 127، 129 و 140؛ طبقات أعلام الشيعة، ج 6،
ص 786.
[4]. أمل الآمل، ج 2، ص 336؛ رياض العلماء، ج 5، ص 253- 256؛ الفوائد
الرضوية، ص 694؛ لؤلؤة البحرين، ص 111؛ الأنوار النعمانية، ج 4، ص 302- 312 و 308،
317- 321؛ الإجازة الكبيرة، ص 70- 74؛ نابغه فقه و حديث، ص 115 و 120، 111، 120،
139 122 و 153؛ أعيان الشيعة، ج 15، ص 133؛ كشف الأسرار فى شرح الإستبصار، به كوشش
سيدطيب موسوى، ج 1، ص 41 و 49؛ طبقات أعلام الشيعة، ج 6، ص 786. به غيراز مواردى
كه خودِ سيد در تأليفاتش، به شرححال خويش پرداخته، ديگران نيز درباره زندگى او
قلم زدهاند؛ مانند: نوهاش سيد عبدالله موسوى در الاجازة الكبيرة؛ سيّد محمّد
جزايرى در نابغه فقه و حديث؛ سيّدطيب موسوى در مقدّمه كشف الأسرار فى شرح
الإستبصار؛ و عباس عبيدى در كتابى به نام سيدنعمة الله جزايرى الگوى تلاش.
اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 155