اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 103
ثقه و كسى كه به او اعتماد دارم، نقل مىكنم».[1]
شيخصدوق نيز در كتاب الاعتقادات در مباحثى همچون نزول وحى، و قضا و قدر،[2]
به حديثى مرسل استدلال مىكند و از همين رو، شيخمفيد به او انتقاد مىكند كه چرا
در اين باب، به احاديث شاذ و نادرى اعتماد كرده كه بر فرض صحّت، معناى ديگرى
دارند.[3] و او را سرزنش مىكند كه در
اينجا، از رُوات تقليد كرده است.[4]
سيدمرتضى نيز
كه همعصر اصحاب حديث بوده، در انتقاد از آنان مىگويد:
اين اصحاب
حديث، در اصول دين از توحيد، نبوت، عدل و امامت به اخبار واحد احتجاج مىكنند، و
حال آن كه هر عاقلى مىداند كه اخبار آحاد در اصول دين حجّيت ندارد.[5]
وقتى از
اصحاب حديث از سبب اعتقادشان به توحيد، عدل، نبوّت و يا امامت سؤال كنيد، آنان شما
را به روايات ارجاع مىدهند و روايات را در آن مورد برايت
مىخوانند،
اگر آنان اين معارف را از جهت صحيح[6] شناخته بودند به روايات حواله
نمىدادند.[7]
و در جاى
ديگر مىگويد:
[1]. همان، ص 335، ح 3 و ص 339، ح 13 و ص 33، ح 1. نيز پس از نقل روايتى
از قاسم شريك مفضّل، مىگويد:« او مرد راستگويى است»( الروضة من الكافى، ج 8، ص
374، ح 562). معلوم مىشود كه وى، تنها راوى اين حديث بوده و چون خبر او را
اطمينانآور مىداند، به آن عمل مىكند.
[3]. تصحيح الإعتقاد( سلسلة مؤلَّفات الشيخ المفيد، ج 5)، ص 54.
[4]. تصحيح الإعتقاد( سلسلة مؤلَّفات الشيخ المفيد، ج 5)، ص 120- 122؛
بحارالأنوار، ج 18، ص 248- 250.
[5]. جوابات المسائل الموصليات الثالثة( رسائل الشريف المرتضى، ج 1)، ص
211.
[6]. به نظر سيد مرتضى، وقتى شناخت« از جهت صحيح» است كه مبتنى بر دلايل
عقلى باشد و« طريق شناخت خدا، فقط عقل است نه روايات؛ زيرا تا خدا را نشناسيم و به
حكمت او شناخت پيدا نكنيم و ندانيم كه كار قبيح انجام نمىدهد و دروغگويان را
تصديق نمىكند، روايات هيچ حجّيتى نخواهند داشت. جوابات المسائل الرازية( رسائل
الشريف المرتضى، ج 1)، ص 127.
[7]. مسألة فى إبطال العمل بأخبار الآحاد( رسائل الشريف المرتضى، ج 3)، ص
311.
اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 103