نوشتن فارغ مىشدم پيامبر مىفرمود: بخوان و من مىخواندم. پيامبر سقطات را جبران مىكرد و من آيات نازله را براى مردم مىبردم ...»[1].
معنا و مضمون حديث آن است كه شخص پيامبر- ص- بر نوشتن و تصحيح آيات كتابت شده نظارت داشت.
و باز پيامبر (ص): «هنگامى كه وحى نازل مىگشت به يكى از كاتبان، مانند زيد يا ديگرى دستور مىداد آيات وحىشده را بنويسد[2]».
از «براء» نقل شده است كه: «پيامبر- ص- به وى گفت: زيد را برايم بخوان و به او بگو با استخوان شانه و لوح و دوات بيايد وقتى كه زيد آمد حضرت فرمود: بنويس:
«لا يستوى القاعدون ...»[3] آنچه موارد بالا را تأييد مىكند روايتى است معروف كه:
جبرئيل هنگام آوردن وحى مىگفت: فلان مطلب را در فلان جا قرار دهيد[4].
از ابن عباس نقل شده است: هنگامى كه بر پيامبر- ص- وحى نازل مىگشت يكى از كاتبان وحى را فرا مىخواند و مىگفت: اين آيات را در سورهاى كه فلان مطلب را بيان مىكند قرار دهيد[5]. قريب به همين مضمون از عثمان بن عفان نقل شده است[6].
[1] مجمع الزوائد، ج 1، ص 152 از طبرانى در الاوسط و تاريخ القرآن الصغير، ص 80 به نقل از: ادب الكاتب صولى، ص 165.
[2] دلائل النبوة بيهقى، ج 1، ص 241 و ر ك: سير اعلام النبلاء، ج 2، ص 429 و در حاشيهاش به نقل از: طبرانى و مجمع الزوائد، ج 9 ص 17.
[3] تهذيب تاريخ دمشق، ج 5، ص 447. صحيح بخارى، ج 3، ص 145. فتح البارى، ج 9، ص 20.
البداية و النهاية، ج 7، ص 347. سير اعلام النبلاء، ج 2، ص 429 و 430 و مسند احمد، ج 5، ص 184 و 191.
[4] ر ك: لباب التاويل خازن، ج 1، ص 8. مناهل العرفان، ج 1، ص 240 و مباحث فى علوم القرآن، ص 142 به نقل از: الاتقان، ج 1، ص 62 به نقل از: ابن الحصار.
[5] الجامع الصحيح ترمذى، ج 5، ص 272، تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 43. الاتقان، ج 1، ص 62.
البرهان زركشى، ج 1، ص 241 به نقل از: ترمذى و حاكم و التمهيد، ج 1، ص 213 و تاريخ القرآن صغير، ص 8 به نقل از: مدخل الى القرآن الكريم درّاز، ص 34.
لكن در غرائب القرآن نيشابورى، در حاشيه جامع البيان طبرى، ج 1، ص 24 و مناهل العرفان، ج 1، ص 240 عبارت بدين صورت است: اين سوره را در جائى كه فلان مطلب را ذكر مىكند قرار دهيد.
[6] مستدرك حاكم، ج 2، ص 221 و 330 و تلخيص مستدرك ذهبى، در حاشيهاش. غريب الحديث، ج 4، ص 104 البرهان زركشى ج 1، ص 234 و 235 و ر ك: ص 61 و غرائب القرآن در حاشيه جامع البيان، ج 1، ص 24. فتح البارى، ج 9، ص 19 و 20 و 38 و 39. كنز العمال، ج 2، ص 367 به نقل از: ابى عبيد در فضائلش، ابن ابى شيبه، احمد، ابى داود، ترمذى، ابن المنذر، ابن ابى داود و ابن الانبارى همگى در المصاحف. النحاس در ناسخش، ابن حبان، ابى نعيم در المعرفه، و الحاكم و سعيد بن منصور، نسائى، بيهقى، فواتح الرحموت در حاشيه المستصفى، ج 2، ص 12 به نقل از: بعضى افراد مذكور. الدر المنثور، ج 3، ص 207 و 208 به نقل از: بعضى منابع بالا، و از ابى الشيخ، ابن مردويه و مشكل الآثار، ج 2، ص 152 البيان، ص 268 به نقل از: بعضى افراد مذكور و به نقل از: الضيا؛ در مختارش، منتخب كنز العمال در حاشيه مسند احمد، ج 2، ص 48 و ر ك: بحوث فى علوم القرآن و علومه، ص 103. مناهل العرفان، ج 1، ص 347 مباحث فى علوم القرآن ص 142 به نقل از: بعض افراد مذكور. تاريخ القرآن الصغير، ص 92 به نقل از: ابى شامه در: المرشد الوجيز، جواهر الاخبار و الآثار در حاشيه البحر الزخار، ج 2، ص 245 به نقل از: ابى داود و ترمذى. سنن ابى داود، ج 1، ص 209. السنن الكبرى بيهقى، ج 12، ص 42. احكام القرآن جصاص، ج 1، ص 10 و مسند احمد، ج 1، ص 57 و 69.