1- اين روايات نه تواتر لفظى دارند نه اجمالى؛ چون كه بعضى روايات از «نقص» در آيات قرآن ياد مىكند و بعضى ادعاى «زيادى» در قرآن مىكنند و گروه سوم ادعاى تغيير و تبديل مىكنند. و هر دسته مورد خاصى را مشخص و معين مىكند كه با موارد تعيينشده دسته ديگر اختلاف دارد.
2- اكثر اين روايات از جهت دلالت به مقصود هم قصور دارند. بعضى از اين روايات به امور عادى و اشتباهات فردى اشاره مىكنند كه بزودى خطاء و اشتباهش آشكار مىگردد. و بعضى از خطاى نسّاح يا خطاى سامعه ناشى مىشود كه بعدا حق معلوم مىگردد و غلط برطرف بر مىگردد و بعضى از روايات از اختلاف «لهجهها» ياد مىكنند. و بعضى از روايات تفسير مزجى است يا به مرادف است و يا تأويل مىباشد كه بحث از آنها به شكل نيمه تفصيلى در آينده خواهد آمد.
3- بعضى از اين روايات از طريق غلات دروغگويان و جعلكنندگان نقل شده است.
4- بعضى از اين روايات ادعيه يا اقوالى را نام مىبرند كه احيانا فلان صحابى در حاشيه قرآن خود نوشته بوده است و ناقل پنداشته است كه منظور صحابى نشان دادن اين است كه اين دعا مثلا جزو قرآن است در صورتى كه صرفا آن صحابى براى سردست بودن و بازيابى مجدد، آن مطلب را در حاشيه قرآن آورده است. و ديگر مواردى كه نمىتوان از آنها براى اثبات مقصود استفاده كرد.
آنچه از روايات كه از عيوب بالا خالى بماند و صريحا اشاره به تحريف داشته باشد- اگر سندش صحيح باشد- اخبار آحاد خواهد بود كه در اين گونه موارد نمىتوان به آنها اعتماد كرد، خصوصا كه شواهد و براهين مسلّم عليه آنها موجود مىباشد. و شوكانى و ديگران به جنبه واحد بودن تصريح كردهاند[1]. طى فصول آتيه- ان شاء اللّه- هريك از اين مطالب روشن خواهد گشت تا براى كسى عذرى باقى نماند.
سياست و شايعات تحريف
علاوه بر عوامل ديگر، در بعضى از نصوص بر مىخوريم به تلاشهايى كه عليه خليفه