قضيه فوق را، احمد، بخارى، نسائى، عبد الرزاق در: الجامع، طحاوى، حاكم در:
مستدرك و ديگران نقل كردهاند. شيعه نيز اين واقعه را به صورت مرسل از امير المؤمنين نقل نمودهاند بنابراين امام- ع- شهادت مىدهد به «نبوى» بودن حكم رجم.
سخن بلاغى پيرامون سوره «خلع»
ما به راوى نمىگوئيم كه اين عبارات بسى از بلاغت قرآن دور است و عذر وى را در عدم درك اين نكته روشن موجه مىدانيم. فقط مىگوييم: عبارت «يفجرك» چگونه بهخودىخود متعدى مىگردد؟ و اين غلط صريح نحوى را چگونه توجيه مىكند؟
همچنين «خلع» با بتها تناسب دارد. و معناى خلع در مورد خداوند چگونه درست در مىآيد. و اغلاط اين عبارات را چگونه توجيه مىكنند؟
سخن مرحوم بلاغى درباره سوره «حفد».
درباره اين سوره هم عدم درك راوى را معذور داشته ليكن مىگوئيم: «جدّ» در اين عبارت به چه معناست؟ آيا به معناى عظمت است؟ يا توانگرى؟ يا ضد شوخى است؟ يا آن كه به ضرورت قافيه و سجع آن را در عبارت آوردهاند؟ البته در روايت عبيد چنين است: «نخشى نقمتك» و در روايت عبد اللّه: «نخشى عذابك» آمده است. كلمه «ملحق» در اين عبارات چه نكته خاصى را در بر دارد؟ و اساسا چه مناسبتى ميان ترس مؤمن از خداوند و ملحق بودن عذاب الهى به كفار وجود دارد؟ بر عكس بايستى ملحق بودن عذاب به كفار، باعث آرامش و سكينه قلبى مؤمن گردد. چون عذاب به كفار تعلق مىگيرد.
سخن بلاغى پيرامون آيه ولايت.
از جمله نسبتهاى نادرست به قرآن ادعائى است كه فصل الخطاب به نقل از كتاب «دبستان المذاهب» نقل مىكند و آن را به شيعه نسبت مىدهد. به زعم صاحب دبستان المذاهب، شيعه معتقد است كه سوزاندن مصاحف، توسط عثمان باعث از ميان رفتن سورههاى زيادى شد كه در مدح اهل بيت و فضيلت على- ع- نازل شده بود.
از جمله اين سورهها، سورهاى است داراى بيست و پنج آيه با تلفيقى از آيات و