براى اثبات عدم ورود نام امام على در قرآن- به عنوان قرآن- به دلايل زير متوسل شويم:
1- ائمه- عليهم السلام- و پيامبر- ص- همين آيات موجود در قرآن را مىخواندند تفسير مىنمودند و به آيات استشهاد مىكردند بدون اين كه از اين اضافات در قرائت، تفسير و احتجاج خود ذكرى كنند. براى مثال به آيه: يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ...
2- در روايت امام صادق- عليه السلام- استدلال مىشود كه نام على- عليه السلام- چرا در قرآن ذكر نشده است. و از اين روايت بر مىآيد عدم ذكر نام امام در قرآن نزد همه مسلم بوده است. از امام مىپرسند: چرا نام على- عليه السلام- و اهل بيت در قرآن نيامده است؟ امام در پاسخ مىفرمايد: به آنها- مخالفين- بگوييد: تشريع نماز بر پيامبر نازل شده و در قرآن نامى از تعداد ركعات نماز برده نشده است. اين شخص پيامبر بود كه تعداد ركعات نماز را بيان مىكند و آيات صلاة را تفسير مىنمايد ...
اين روايت طولانى است از جمله در اين روايت آمده است كه: در قرآن آياتى آمده است كه پيامبر آنها را بر على- عليه السلام- و اهل بيت تطبيق فرمودهاند[2].
3- از امام باقر- ع- مروى است كه به محمد بن مسلم فرمود: «اى محمد! اگر شنيدى كه خداوند در قرآن از كسى از افراد اين امت به نيكى ياد كرده است مقصود ما هستيم.
و اگر از گروهى به بدى ياد مىكند به دشمنان ما نظر دارد[3]» معناى روايت آن است كه: وصف و خصوصيات ائمه و دشمنان آنان در قرآن آمده است نه نامهاى آنان به صورت صريح.
4- محمد بن فضيل از ابو الحسن الماضى- ع- نقل مىكند: گفتم آيه: أَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدى آمَنَّا بِهِ به چه معناست؟
امام فرمود: «الهدى» ولايت است. آمنا بمولانا فمن آمن بولاية مولاه فلا يخاف بخسا و لا رهقا.
[2] الكافى، ج 1، ص 226 و 227. الوافى، ج 2، ص 63. و البيان/ آية اللّه خوئى، ص 251 به نقل از:
الوافى.
[3] الوافى، ج 5، ص 272. تفسير البرهان، ج 1، ص 21 و 22. و تفسير عياشى، ج 1، ص 13. و در حاشيه همان كتاب به نقل از: اثبات الهداة، ج 1، ص 43 و تفسير صافى، ج 1، ص 14 و 15.