اسم الکتاب : خاطره هاى آموزنده المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 358
مطهّر بتوانند شما را دفن كنند. جناب آقاى واعظ طبسى (توليت حرم مطهر رضوى) هم بر اين مسئله اصرار دارند.
ميرزا در همان حال بيمارى كمى برآشفتند و فرمودند: من مقلّد كسى نيستم. خودم درك دارم و مىفهمم. به همين شكلى كه گفتهام عمل شود.
من وقتى برآشفته شدن ميرزا را ديدم، از گفته خود پشيمان شدم.
موقع خداحافظى به ميرزا عرض كردم: من تاكنون به دليل اينكه اجازه نمىداديد، دست شما را نبوسيدهام. دوست دارم هماكنون به من اين اجازه را بدهيد!
ايشان با لبخند مليحى فرمودند: اين بار هم اجازه نمىدهم.
من هم گفتم چشم! و خداحافظى كردم.
چند روز بعد، ميرزا جواد آقا به رحمت ايزدى پيوستند. مردم مشهد، علما و بزرگان، همه براى تجليل و تشييع، گرد هم آمدند. در جلسهاى با حضور حضرات آيات: فلسفى، مرواريد و فرزند آن مرحوم (به نام حاج اكبر آقا)، آقاى مرواريد فرمودند: با توجه به وصيت ايشان خوب است در قبرستان كوهسنگى دفن شوند.
حاج اكبرآقا گفتند: قبرستان كوهسنگى، قبرستانى خصوصى است و آنجا نبايد دفن شوند. [چون بر خلاف روش و خواست ايشان است].
بالاخره قرار بر اين شد كه ايشان را در بهشت رضا دفن كنند.
يكى از علاقهمندان به مرحوم ميرزا رفته بود يك عِمارى[1] دست كرده بود تا ميرزا را داخل آن گذاشته و تشييع كنند. پسر مرحوم ميرزا مخالفت مىكرد و مىگفت: تابوت هم بايد مثل تابوتى باشد كه عموم مردم را در آن حمل مىكنند.
سازنده تابوت هم به شدت اصرار مىكرد و حاج اكبرآقا هم اجازه نمىداد. قرار شد موضوع را از آقاى [آية الله ميرزا على آقا] فلسفى بپرسيم و هر چه ايشان فرمودند عمل كنيم. به اتفاق، خدمت آقاى فلسفى مطلب را مطرح كرديم. ايشان از حاج اكبرآقا پرسيدند: آيا مرحوم ميرزا در وصيتنامه خود، چيزى در اين باره نوشتهاند؟
[1]. عِمارى: كجاوه؛ تابوت مخصوص تشييع علما و بزرگان كه شبيه كجاوه است.
اسم الکتاب : خاطره هاى آموزنده المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 358