اسم الکتاب : خاطره هاى آموزنده المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 348
در خدمت به مردم و امور خير، دريغ نمىداريد و ان شاء الله مأجوريد، ولى بايد بدانيد كه اداى حقوق الهى ضوابط خاصى دارد، تصوّر نكن كه اينگونه كارها موجب سقوط تكليف واجبات مالى شما مىشود، شما بايد خمس مال خود را بدهيد وگرنه اين انفاقها هر چند ثواب دارد، ولى جايگزين پرداخت حقوق واجب نمىگردد.
آقاى حاج زينالعابدين كه مىدانسته خمس ثروت او بسيار زياد است و پرداخت آن برايش سنگين، ضمن حفظ ادب در پاسخ مىگويد: آقا جان! ما آنچه از دستمان برمىآيد انجام مىدهيم، ديگر چه نيازى به امور ديگر است، چه فرقى مىكند كه خيرات به چه صورتى باشد!
ميرزا ابوتراب مىگويد: آنچه از خير و خوبى توسط ما انجام مىشود، امورى است كه خواست و ميل و سليقهها در آن دخيل است و شايد در مواردى غير لازم باشد، اما آنچه خداوند متعال از ما خواسته، دستور و امر خداست، انجام آن واجب است و تركش جايز نيست ....
مجدداً حاج زين العابدين پاسخ مىدهد كه: آقا! من فرقى ميان اين دو صورت نمىبينم.
ميرزا ابوتراب كه نصيحت را بىاثر ديد به عنوان اتمام حجت خطاب به وى مىگويد: حاج زينالعابدين! روزى مىرسد كه يك شبه همه ثروت و اموال و دارايىات را از تو مىگيرند، آن وقت تو پشيمان مىشوى كه چرا به وظيفه شرعى خود عمل نكردى، كه البته پشيمانى برايت سودى نخواهد داشت. ممكن است روزى برسد كه اين ثروت از دستت برود به طورى كه حتى براى شام شبت محتاج شوى!
حاج زينالعابدين كه باور نمىكرد چنين روزى فرا رسد، به طنز مىگويد: چه كسى مىتواند اين همه ثروت را از من بگيرد، آن هم يك شبه!
1917 ميلادى (حدود هشت سال بعد از وفات آية الله ميرزا ابوتراب) انقلاب بُلشِويكى در روسيه به پيروزى مىرسد و كمونيستها روى كار مىآيند. چهار سال بعد در يكى
اسم الکتاب : خاطره هاى آموزنده المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 348