اسم الکتاب : خاطره هاى آموزنده المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 310
مرحوم پدرم نقل مىفرمودند: بعدها هر وقت به قم مىرفتم و با آقاى بروجردى ملاقات مىكردم، احوالات آية الله شيخ مرتضى طالقانى مورد بحث ما بود. آية الله بروجردى نيز مىفرمودند: خداى تعالى رحمت كند شيخ ما، آقاى شيخ مرتضى طالقانى استاد اخلاقمان را كه درسهايى برجسته به ما دادند.
مرحوم آية الله آقا شيخ مرتضى طالقانى شيخى ساده مسلك بود و همچون پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله و اهل بيت عليهم السلام ساده مىخورد، ساده مىآشاميد، ساده مىپوشيد و ساده مىزيست. آية الله بروجردى به منظور زيارت اميرالمؤمنين على عليه السلام و شيخ بزرگوار[1] به نجف اشرف مشرّف مىشوند و قصد زيارت آية الله طالقانى را مىكنند، با علم به اين كه آقاى طالقانى در مدرسه اقامت گزيده بودند.
هنگام ورود آية الله بروجردى به مدرسه سيد كاظم يزدى، اطرافيان شيخ، متوجّه شده، خطاب به شيخ بزرگوار مىفرمايند: اى شيخ! بلند شو عمامه بگذار و عبا بپوش و قبا بپوش كه آية الله آقا سيد حسين بروجردى آمدهاند. ايشان مرجع عظيمالشأن هستند و اين عمل شما (نرفتنتان به ديدن وى) اهانت به محضر ايشان است.
امّا شيخ طالقانى در جواب آنان مىفرمايند: «حالم مقتضى نيست و اين عمل هم اهانت نيست».
سپس در حجره را مىبندد. در واقع ايشان مىخواستهاند در همان حالت نشسته و بدون هيچگونه تقيّدى با آية الله بروجردى ملاقات داشته باشد. البته آقاى بروجردى نه تنها از بار نيافتن[2] به محضر شيخ متأثر نشدند، بلكه درس اخلاقى و پندآموزى از شيخ گرفتند كه هيچگاه از خاطرشان محو نشد.
[1]. منظور از شيخ بزرگوار مرحوم آية الله شيخ مرتضى طالقانى هستند.
[2]. بار نيافتن به معنى ملاقات ننمودن است. در اينجا يعنى مشرف نشدن به محضر شيخ طالقانى، و گويا اين ملاقات در روز چهارشنبه بوده كه در اين روز شيخ با كسى ملاقات نمىكردند و به خودسازى مشغول بودند.
اسم الکتاب : خاطره هاى آموزنده المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 310