responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : خاطره هاى آموزنده المؤلف : محمدی ری‌شهری، محمد    الجزء : 1  صفحة : 262

اين ماجرا گذشت و من به تهران برگشتم. در آمد و شدهاى معمول فراموش كردم وضعيت على را بپرسم، اما بعد از مدتى ناگهان چشمم به او افتاد كه دست‌هايش را به ديوار گرفته و دارد راه مى‌رود. با تعجّب موضوع را از همسرم پرسيدم و او كه تازه متوجّه شده بود، برايم تعريف كرد كه چند روز است على دست خود را به ديوار مى‌گيرد و راه مى‌رود.

خدا را شكر كردم و در همان حال نذر كردم كه همه ساله براى خدمت به زائران خانه خدا به حج بيايم و از آن سال تا كنون همه ساله آمده‌ام يا حجّ واجب يا عمره. و پسرم هم ديگر مشكلى ندارد و در حال حاضر، دوره پيش‌دانشگاهى را تمام كرده و خود را براى رفتن به دانشگاه آماده مى‌كند.

اسم الکتاب : خاطره هاى آموزنده المؤلف : محمدی ری‌شهری، محمد    الجزء : 1  صفحة : 262
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست