responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : خاطره هاى آموزنده المؤلف : محمدی ری‌شهری، محمد    الجزء : 1  صفحة : 261

4/ 37 اجابت دعا در حِجر اسماعيل‌

آقاى اسماعيل اكرامى كه در كاروان آقاى حاج ابوالقاسم جواديان (مدير اجرايى كاروان بعثه) در خدمت بعثه مقام معظّم رهبرى بود مى‌گويد:

سال 1357 خداوند فرزند پسرى به من عطا كرد. هر وقت او را قنداق مى‌كرديم، بسيار ناراحتى مى‌كرد، ولى بدون قنداق مشكل نداشت. او را نزد پزشك برديم. دكتر پس از معاينات به ما گفت: فرزند شما از ناحيه پا به صورت مادرزادى فلج است و بايد پابند مخصوص افراد فلج را ببندد.

سال 1358 براى اوّلين بار و به عنوان خدمه به حج مشرّف شدم. در مكه كه بودم، يكى از بستگان كه تازه از تهران آمده بود نامه‌اى از همسرم به همراه يك عكس هم از فرزندم برايم آورد. آن روز به مدير كاروان گفتم: من امروز كار نمى‌كنم و مى‌خواهم به حرم بروم.

ساعت حدود دو بعد از ظهر بود كه به حرم رفتم و در حجر اسماعيل، خود را به خانه كعبه چسباندم و گفتم: خدايا! همان طور كه به فاطمه بنت اسد، على را دادى، سلامت على مرا نيز به من برگردان.

به نظر خودم پنج دقيقه گذشته بود، ولى نگاه كردم ديدم آسمان تاريك و چراغ‌هاى مسجدالحرام روشن شده است. خدا را شاهد مى‌گيرم كه اصلًا گذشت زمان را حس نكردم و فكر مى‌كردم فقط پنج دقيقه است كه در آنجا ايستاده‌ام.

اسم الکتاب : خاطره هاى آموزنده المؤلف : محمدی ری‌شهری، محمد    الجزء : 1  صفحة : 261
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست