اسم الکتاب : خاطره هاى آموزنده المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 249
4/ 31 نعمتِ غيرمترقبه در مِنا
جناب حجّة الاسلام و المسلمين محسن قرائتى نقل كرد:
زمانى كه در مِنا و عرفات لولهكشى نشده بود و آب را در بشكهها مىريختند و داغ مىكردند، سالى به سفر حج مشرّف شدم. در مِنا خيمههايمان را گم كرده بودم. هوا بسيار گرم بود و من هم تشنه بودم. شخصى مرا ديد و پس از احوالپرسى گفت: دنبال چه مىگردى؟ چه مىخواهى؟
گفتم: گم شدهام، هر چه جستجو مىكنم محل اسكان را نمىيابم.
دوباره پرسيد: خوب، چه مىخواهى؟
به شوخى گفتم: دوش آب سرد و يك انار يزدى!
دستم را گرفت و به خيمهاى برد كه بعد فهميدم مربوط به آقاى مهندس [سيّد محمّدعلى] شهرستانى[1] است. به گوش آقاى مهندس چيزى گفت. او هم تعارف كرد. او در خيمهاش دوشى درست كرده بود. با آن دوش، آب سردى روى تنم ريختم كه جگرم حال آمد. وقتى خواستم خداحافظى كنم، يك انار در مقابلم گذاشت و قسم خورد كه انار يزد است.
اين خاطره برايم حادثهاى غيرمنتظره و بسيار شيرين بود.
[1]. معمار برجسته ايران و جهان اسلام كه در كربلا در يكى از خاندانهاى مرجعيّت شيعه به دنيا آمد، مهندسى خود را از دانشگاه تهران و دكترى خود را از دانشگاه لندن گرفت و در نوسازى حرمهاى امام رضا عليه السلام و حضرت معصومه عليها السلام؟ پيش از پيروزى انقلاب و حرم امام حسين عليه السلام بعد از سقوط صدّام، نقش محورى و مؤثّر داشت و نخستين طرّاح راههاى مواصلاتى مِنا و شبكه آبرسانى مِنا و عرفات بود. وى در اسفند 1390 در هشتاد سالگى در تهران درگذشت.
اسم الکتاب : خاطره هاى آموزنده المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 249