responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : خاطره هاى آموزنده المؤلف : محمدی ری‌شهری، محمد    الجزء : 1  صفحة : 147

شهيد سهراب برنجى مشهور به التفات در تاريخ 25 فروردين ماه 1324 در لوندويل متولد مى‌شود. در تاريخ 25 مرداد ماه 1343 ازدواج مى‌كند و حاصل اين وصلت چهار دختر و يك پسر بوده است. كشاورزى مشغله او بوده است، ليكن پس از انقلاب اسلامى ايران به عنوان راننده به استخدام جهاد سازندگى درمى‌آيد. در زمستان 1360 پس از گذراندن يك دوره نظامى يك ماهه به كردستان اعزام و در شهرهاى سقز و بانه به خدمت مى‌پردازد و روز 29 بهمن ماه 1360 به دست مزدوران ضد انقلاب به مقام رفيع شهادت نائل مى‌آيد.

به هنگام وداع با خانواده‌اش، مادر شصت ساله‌اش، كوچك خانم گنبدى مقدم، خطاب به فرزندش مى‌گويد: پسرم! تو اولاد صغير دارى، وضع مالى چندان مناسبى هم ندارى، اگر منِ مريض هم بعد از تو مُردم، اين بچه‌هاى خردسال چه مى‌شوند؟

التفات در پاسخ مادر مى‌گويد: من هر جا بروم و حتى اگر شهيد شوم، برمى‌گردم و دست تو را مى‌گيرم با هم وارد بهشت شويم! بعد به شوخى مى‌افزايد: آنجا تو چايى دم مى‌كنى و من مى‌خورم.

آنگاه رو به همسر خود مى‌گويد: اى دختر حبيب الله! من وصيت كرده‌ام و سهم تو را نيز تعيين نموده‌ام. پس از من در ازدواج، مخيّر هستى.

همسر شهيد مى‌گويد: وقتى اين سخن را شنيدم بغضم تركيد و گريان اتاق را ترك گفتم.

مادر شهيد در خصوص مهلت گرفتن از عزرائيل سه بار سخن به ميان آورده بود. مَلك ناز، دختر بزرگ شهيد كه به هنگام شهادت پدرش دوازده سال داشته مى‌گويد: در سوگ پدر مى‌گريستم، مادربزرگ از من پرسيد: چرا مردم جمع شده‌اند؟

پاسخ دادم: پدر شهيد شده است، جنازه‌اش را مى‌آورند.

گفت: من از عزارئيل اجازه گرفته بودم پس از زيارت فرزندم از دنيا بروم، مطمئن بودم او را زيارت خواهم كرد!

اسم الکتاب : خاطره هاى آموزنده المؤلف : محمدی ری‌شهری، محمد    الجزء : 1  صفحة : 147
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست