اسم الکتاب : خاطره هاى آموزنده المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 134
دست آقا داديم، آقا بوسيدند و فرمودند: بوى جدّم حسين عليه السلام را مىدهد. چند بار بوسيدند و گريه كردند و فرمودند: شما قدر اين شال را بدانيد و كمى از اين شال را براى سند بودن به من بدهيد كه اين اثرى از مقام شهداست. چنين اتفاقى در تاريخ خيلى نادر و كمنظير بوده است.
من به آقا گفتم: مردم زياد پيش ما مىآيند و مريض مىآورند، شما دعا بفرماييد خدا مريضها را شفا بدهد.
آقا فرمودند: كار ما دعا كردن است.
سپس حضرت آية الله گلپايگانى دستور دادند تا تربت مخصوصى را كه از قبل علما براى ايشان آوردهاند، بياورند. ايشان فرمودند: يك مقدار از اين تربت را به شما مىدهم، شما كمى از اين شال و از اين تربت را در شيشهاى بريزيد و به مريضهايى كه دكترها جواب كردهاند بدهيد، ان شاء الله امام حسين عليه السلام عنايت مىفرمايند.
اسم الکتاب : خاطره هاى آموزنده المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 134