اسم الکتاب : تاريخ حديث شيعه« 2» المؤلف : طباطبايى، محمد كاظم الجزء : 1 صفحة : 195
درخواست شاه عباس دوم نوشت. ملا خليل قزوينى نيز شرح خود بر كتاب كافى را به دو زبان عربى و فارسى نگاشت.
بسيارى ديگر از عالمان چون ملا محسن فيض كاشانى، قاضى سعيد قمى، آقا جمال خوانسارى، ملا محمد صالح روغنى و ... نيز متون حديثى و معرفتى فارسى فراوانى نوشتهاند. در ميان اين همه تلاش و كوشش، فعاليت علامه محمدباقر مجلسى جلوهاى ديگر دارد. علامه مجلسى فارسىنويسى و سادهنويسى را در آثار خود، در كنار هم آورده است. او به مخاطب عام، و نه فرهيخته، نظر دارد و متن خويش را به دور از صنايع ادبى مىنگارد. شهرت علامه مجلسى و سادهنويسى او موجب شد كه آثارش در زمان خودش گسترش پيدا كند.
بيش از نيمى از عناوين كتابهاى علامه مجلسى به زبان فارسى است. ايشان نامه امام على عليه السلام به مالك اشتر، توحيد مفضّل، زيارت جامعه، دعاى كميل، دعاى سمات و دعاى مباهله را به فارسى ساده ترجمه كرده است. شرح فارسى دعاى جوشن كبير و شرح فارسى برخى از احاديث مشكل و ... نيز در زمره اين نگاشتههاست.
شاگرد او، ميرمحمدصالح خاتونآبادى، در توصيفى اغراقآميز گفته است:
كمتر خانهاى در شهرهاى شيعهنشين وجود دارد كه نگاشتهاى از آثار فارسى مجلسى در آن نباشد[1].
علوم پيرامونى حديث (رجال، درايه و ...)
علوم پيرامونى حديث چون غريب الحديث، دراية الحديث و رجال نيز در اين دوران رونق فوقالعادهاى يافتند و كتابها و رسالههاى فراوانى در اين موضوعات نوشته شد.
پس از نگارش الرعايه به قلم شهيد ثانى، حسين بن عبدالصمد حارثى كتاب وصول الأخيار إلى أصول الأخبار را در علم درايه نگاشت. ميرداماد نيز اگرچه در علوم عقلى شهره است، ولى جزء دوم كتاب الرواشح السماويه را به علوم حديثى اختصاص داد و مباحث رجال و درايه را مطرح ساخت. همچنين شيخ بهايى كوچكترين و زيباترين رساله در علم مصطلح الحديث را با نام الوجيزه در اين زمان نوشت.