نيستيم. براى اينكه به حرف ما اطمينان پيدا كنيد، بياييد از تأسيساتِ ما بازديد كنيد.
مىگويند: درست است كه آمديم از تأسيسات شما بازديد كرديم و هيچ اثرى از سلاحهاى كشتار جمعى در آنها نبود؛ اما با وجود اين، باز هم تأكيد مىكنيم كه شما دنبال سلاحهاى كشتار جمعى هستيد.
قدرتهاى صنعتىِ بزرگِ دنيا مدتها است كه براى محدود كردنِ سلاحهاى اتمى با يكديگر مذاكره مىكنند؛ اما هنوز نتوانستهاند حد اقل آزمايشهاى اتمى زيرزمينى را ممنوع كنند. اين چه تقسيمى است؟ ما بايد حتى نيروگاه اتمى براى تأمين برق هم نداشته باشيم چون آقايان بدشان مىآيد؛ اما آنها بايد تمام سلاحهاى مرگآورِ دنيا را در اختيار داشته باشند. چرا؟
آيا آنها عقلشان از ما بيشتر است يا دين يا عاطفهشان؟!
جالب اين است كه ما مىگوييم كه هيچ سلاح اتمى در اختيار نداريم. گزارشها و بازرسىهاى آژانس بين المللى انرژى هم ادعاى ما را تأييد مىكند، ولى آمريكايىها آشكارا به آزمايشهاى اتمى و انبار كردنِ سلاحهاى مرگبار ادامه مىدهند. آنگاه آنها ما را به جنگ طلبى و انبار سازىِ سلاحهاى كشتار جمعى متهم مىكنند.
يكى از اتهامات و بهانههاى ديگرِ آمريكا عليه ما اين است كه مىگويد: شما از تروريسم حمايت مىكنيد. ما هرگز از ترور و تروريسم حمايت نمىكنيم، زيرا تروريسم بر خلاف دين و مذهبِ ماست. روز ديگرى مىگويند:
اگر مىخواهيد به صلح جهانى بپيونديد، بايد اسرائيل را به رسميت بپذيريد. ما مىگوييم:
قبولِ اين خواسته آمريكا امكانپذير نيست.
آمريكا هم ما را تهديد مىكند و مىگويد: اگر اسرائيل را به رسميت نشناختيد، هر چه ديديد، از چشم خودتان ديدهايد.
خواستهها و ادعاهاى آمريكا و استعمار جهانى، حد نهايى ندارد. اگر يك قدم از جلوِ آنها عقبنشينى كنيد، ده قدم به سَمتِ شما پيشروى خواهند كرد. در دوره پهلوى آنها تا آنجا پيش رفتند كه حتى اختيار لباس پوشيدن، كلاه بر سر گذاشتن و اداره مراسم مذهبى و اداره مساجدِ ما را هم در دست گرفتند و براى ما تعيين تكليف مىكردند كه اين گونه كلاه و لباس بپوشيد و حقّ برپايى مراسم روضهخوانى و عزادارى امام حسين عليه السلام را نداريد و ...
آمريكا كار را به جايى رسانده است كه به ما مىگويد: شما بايد از حزب الله لبنان حمايت نكنيد، چون آنها تروريست هستند و بايد از بين بُرده شوند. همچنين به ما مىگويد كه: شما بايد از بنيادگرايى دست برداريد. يعنى بايد به خاطر رضايت آمريكا از نظام و مهمترين هدفمان دست برداريم!!!
آمريكا ما را درك نكرده است كه چنين خواستهاى را ارائه مىكند. آيا آمريكا نمىفهمد كه ما در جنگ تحميلى، آن همه ويرانى و مصيبت را تحمل كرديم. آن همه خون داديم و شهادت عزيزانمان را تحمل كرديم؛ چرا اين همه سختىها را تحمل كرديم؟
هدف ما دفاع از بنيادهاى عقيدتى و اهدافمان بود. اكنون به چه دليل و با چه انگيزهاى از همه بنيادها و اهدافمان بگذريم؟
آيا براى آنكه راه آقاى كلينتون براى رهبرى بر دنيا را صاف كنيم؟
ما به آمريكا مىگوييم: شما درخواستهايى از ما داريد كه مرتباً آنها را اعلام مىكنيد. ما هم به نام وجدان و انسانيت، از شما درخواستهايى داريم. بياييد به خاطر وجدان و انسانيت، دستِ مسلمانان بوسنى و هرزگوين را نبنديد و به آنها حقّ دفاع از خود را بدهيد. (تكبير نمازگزاران) دستِ صربها را كه براى جنايت كردنْ باز گذاشتهايد؛ بگذاريد