responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : همپاى انقلاب المؤلف : موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريم    الجزء : 1  صفحة : 531

همه ما معتقد و پيرو و مقيم آستان و عاشق امام زمان هستيم. هر كدام از ما كه موفق شود، به زيارت سامرّاء رود، خاك زادگاه حضرت ولى عصر عليه السلام را به قلب و چشمش مى‌مالد و از آن، شفا طلب مى‌كند.

امروز من از اين صحبتِ كوتاه در اين محفل مقدس در خدمت شما برادران عزيز و خواهران گرامى، مى‌خواهم اين نتيجه را بگيرم كه عشق، دوستى، محبت و اطاعتِ ما نسبت به امامان معصوم، بسيار خوب و شايسته است؛ اما معرفتِ ما نسبت به آنان، در حدّ شايسته نيست.

پس بكوشيم تا امامانِ خود را آن گونه كه شايسته است، بشناسيم.

فردى براى ديدن امام صادق عليه السلام به مدينه آمد. در كوچه‌هاى مدينه، آن حضرت را ديد و به ايشان عرض كرد: يابنَ رسولِ اللَّه! من اهل مدينه نيستم و از مكه به سوى شما آمده‌ام.

من در مكه نذر كرده‌ام كه اگر شما قائم آل محمّد (صلوات نمازگزاران‌) باشيد، من از زن و بچه و زندگى دست بردارم و تا آخر عمر در خدمت شما باقى بمانم؛ اما اگر شما قائم آل محمّد، نيستيد، من به دنبال خانه و زندگىِ خود بروم.

امام صادق عليه السلام نگاهى به آن شخص كردند، اما جوابى به او ندادند و به راه خود ادامه دادند. آن مرد يك ماه در كوچه‌هاى مدينه سرگردان بود. پس از گذشت يك ماه، امام صادق عليه السلام باز آن مرد را در كوچه‌هاى مدينه ديدند و به او فرمودند: تو هنوز در مدينه هستى؟

آن مرد گفت: شما هنوز به من جواب نداده‌ايد و من حيرانم كه بايد چه كار كنم.

حضرت به او فرمودند: در فلان وقت، به منزل ما بيا. آن مرد در زمانى كه معيّن شده بود، خدمت امام صادق عليه السلام رسيد.

امام صادق عليه السلام به آن مرد فرمودند:

داستانت را برايم نقل كن! آن مرد گفت:

من در مكه بودم. در ميان مقام ابراهيم و بيت اللّه الحرام نذر كردم كه نزد شما بيايم و از شما بپرسم كه اگر شما قائم آل محمّد (صلوات نمازگزاران‌) باشيد، تا آخر عمرم نزد شما بمانم و شما را ترك نكنم. امام صادق فرمودند: «كُلُّنا قائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ» (صلوات نمازگزاران‌)؛ همه ما نه تنها من، بلكه پدرم و پدرِ پدرم و جدّم و فرزندم و نوه‌ام، همگى «قائم آل محمّد» (صلوات نمازگزاران‌) هستيم.

آن مرد عرض كرد: يابنَ رسولِ اللَّه! منظورم اين است كه: «انْتَ الْمَهْدِى؟» آيا شما حضرت مهدى هستيد؟

امام صادق عليه السلام فرمود: «كُلُّنا مَهْدِىُّ الَى اللَّهِ»؛ آرى. همه ما به سوى خداوند هدايت شده‌ايم.

آن مرد باز پرسيد: «انْتَ صاحِبُ السَّيْفِ وَ وارِثُ السَّيْفِ؟»؛ آيا شما وارثِ شمشير پيامبر صلى الله عليه و آله هستيد و آن شمشير در نزد شما است؟ حضرت فرمودند: «كُلُّنا وارِثُ السَّيْفِ وَ صاحِبُ السَّيْفِ»؛ همه ما وارث و صاحب شمشير هستيم.

آن مرد باز پرسيد: آيا آن آقايى كه مى‌آيد و حكومت جهانى تشكيل مى‌دهد، دنيا را اصلاح مى‌كند، رحمتِ گسترده الهى را با خود به ارمغان مى‌آورد، شما هستيد؟ آيا آن آقايى كه «يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً» (پس از آنكه دنيا از ظلم و ستم، پر شد، آن را سرشار از عدل و دادگرى مى‌كند) شما هستيد؟

حضرت نگاهى به آن مرد كردند و فرمودند: «كَيْفَ اكُونُ ذلِكَ؟ وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ السِّنِّ خَمْساً وَ ارْبَعينَ!»؛ من اكنون به سنّ چهل و پنج سالگى رسيده‌ام و در حال پير شدن هستم. چگونه من مى‌توانم آن شخص باشم؟!

سپس حضرت امام صادق عليه السلام در وصف مهدى موعود، فرمودند: «انَّ صَاحِبَ هذَا الْأَمْرِ اقْرَبُ بِعَهْدِ اللَّبَنِ مِنّى‌ وَ اخَفُّ ظَهْرَ الدَّابَّةِ»؛

اسم الکتاب : همپاى انقلاب المؤلف : موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريم    الجزء : 1  صفحة : 531
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست