responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : همپاى انقلاب المؤلف : موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريم    الجزء : 1  صفحة : 2

حركت‌هاى سياسى، كنار گذاشتن حضرت على عليه السلام و برخى از ياران نزديك و وفادار پيامبر صلى الله عليه و آله از مجموعه دستگاه رهبرى جامعه اسلامى بود.

ابو سفيان، دشمن ديرينه و قسم خورده اسلام، تحولات سياسىِ پس از رحلت پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله را مى‌ديد و به خوبى درك مى‌كرد. ابو سفيان از اختلاف مسلمين و از تضعيف اسلام و حذف و كنار گذاشتنِ على و ساير نيروهاى وفادار پيامبر صلى الله عليه و آله بسيار خوشنود بود؛ اما از اينكه اين حركت‌هاى سياسى به دستِ بنى عدى و بنى تميم به وجود آمده بود و آنها برنده اين بازى بودند و امكان داشت بنى اميّه سهمى در اين ميان نداشته باشند، ناراحت بود.

بنى اميّه در آن زمان به دليل پيشينه سياسىِ بدشان نمى‌توانستند به طور مستقيم خود را براى رهبرى جهان اسلام مطرح كنند.

به همين خاطر، ابو سفيان چاره‌اى انديشيد.

به نظر او بهترين كارى كه مى‌توانست در مقابل رقباى خود انجام دهد آن بود كه به نام حمايت و طرفدارى از على عليه السلام به ميدان بيايد و اختلافات را دامن بزند تا بتواند در يك جوّ متشنج و آشوب زده، به اهداف خود دست يابد.

ابو سفيان براى اجراى مقاصد خود، ابتدا به ديدن عباس بن عبد المطّلب، عموى حضرت على عليه السلام رفت. او دوستىِ ديرينه‌اى با عباس داشت و به خوبى از خصلت‌ها و ضعف‌هاى روحىِ عباس آگاه بود؛ به همين دليل به راحتى توانست او را همراهِ خود سازد.

ابو سفيان به عباس گفت: من حاضرم با على عليه السلام بيعت كنم و همه بنى اميّه را حامى و پشتيبان على عليه السلام گردانم. عباس هم به او گفت:

من نيز حاضرم با تو همراهى و همكارى نمايم.

عباس بن عبد المطّلب و ابو سفيان با يكديگر هم‌پيمان شدند. آن دو سپس، همگام و همفكر به نزد مولى‌ امير المؤمنين آمدند؛ اوضاع و جريانات روز را بازگو كردند، عقيده خودشان را با على عليه السلام در ميان گذاشتند، و پيشنهاد كردند كه با على عليه السلام بيعت نمايند.

امير المؤمنين عليه السلام به آنها پاسخ داد:

«ايُّهَا النَّاسُ شُقُّوا امْوَاجَ الْفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجَاةِ وَ عَرِّجُوا عَنْ طَرِيقِ المُنَافَرَةِ وَ ضَعُوا عَنْ تِيجَانِ الْمُفَاخَرَةِ افْلَحَ مَنْ نَهَضَ بِجَنَاحٍ اوِ اسْتَسْلَمَ فَأَرَاحَ.»[1]

اى مردم! موج‌هاى فتنه بر روى هم سوار شده و فتنه‌گران با دهان كف‌آلود و با خشم و غضب، به كينه و دشمنى برخاسته‌اند و مى‌خواهند همه چيز را در هم بريزند.

با كشتى نجات، سينه اين موج‌ها را بشكافيد و خود را به ساحل نجات برسانيد. به تبار خود منازيد، اين تاج‌هاى افتخار، فخرفروشى، خودبينى و قدرت‌طلبى را كنار بگذاريد و بر زمين بيندازيد.

در چنين محيط ناسالمى كه دچار بحران اخلاقى است، هر كسى از اين سفره گسترده سهمى مى‌خواهد و هر گروهى ادعايى دارد.

هر كس قدرت و نيرو دارد، نيروهاى خود را بسيج كند و مردم را به سوى صلاح دعوت نمايد تا رستگار شود و اگر نيرو ندارد، سكوت و مسالمت پيشه كند تا راحتى و نجات يابد.

آنگاه امير المؤمنين فرمود:

«هذَا مَاءٌ آجِنٌ وَ لُقْمَةٌ يَغَصُّ بِهَا آكِلُهَا. وَ مُجْتَنِى الثَّمَرَةِ لِغَيْرِ وَقْتِ اينَاعِهَا كَالزَّارِعِ بِغَيْرِ ارْضِهِ.»[2]

[ (خلافت بدينسان همچون) آبى بدمزه و


[1]- نهج البلاغه، ترجمه دكتر سيد جعفر شهيدى، شركت انتشارات علمى و فرهنگى، تهران، 1373 ه. ش.، خطبه 5، ص 12.

[2]- همان.

اسم الکتاب : همپاى انقلاب المؤلف : موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريم    الجزء : 1  صفحة : 2
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست