«همپاى انقلاب» كه اينك پيشِ روى شما است، مجموعه خطبههاى ايراد شده در نماز جمعه به وسيله حضرت آيت اللَّه العظمى موسوى اردبيلى- مدّ ظلّه العالى- است.
اين خطبهها در حساسترين دوران تاريخ ايران يعنى دهه نخست و اوايل دهه دوم پس از پيروزى انقلاب شكوهمند اسلامى ملت ايران ايراد شده است.
پس از قرنها دورىِ روحانيون شيعه از حكومت، انقلاب اسلامى ايران به رهبرى بنيانگذار كبير آن يعنى حضرت امام خمينى- رحمة اللَّه عليه- آغاز گشت و پس از سالها تلاش و فداكارى و تحملِ رنج و مرارتْ با حمايتِ قاطبه ملت ايران به نتيجه رسيد.
اين انقلاب، تجربهاى بى همتا به همه آزاديخواهان، استقلال گرايان و طرفداران تعالى و پيشرفت در سرتاسر گيتى ارائه كرد. از آن پس افقهاى بسيار گسترده و روشنى فرا روىِ همه كسانى كه به نجات بشر مىانديشيدند، گشوده شد.
حضرت آيت اللَّه العظمى موسوى اردبيلى- مدّ ظلّه العالى- از ياران نزديك حضرت امام خمينى- رضوان اللَّه عليه- و از پيشگامان انقلاب شكوهمند اسلامى ايران بود كه در آن دوران حساس، تحت رهبرى امام امت رحمه الله به تلاش براى ساماندهى جامعهاى آرمانى بر اساس مبانى اسلامى اهتمام ورزيد. خطبههاى نماز جمعه ايشان، پايگاه هدايت و اصلاح ساختار اجتماعى، ارائه نظريّات حكومتى اسلام، بيان انديشهها و
2
معارف اسلامى، دعوت به تقوا و بازسازى فرهنگى و معنوى جامعه و گزارشى از مَساعى و اقدامات نظام جمهورى اسلامى ايران و بويژه قوه قضائيّه است.
اين مجموعه، بيشتر از آن رو ارزش مىيابد كه ايشان به عنوان مجتهدى چيرهدست و صاحبنظر در اقتصاد و فرهنگ اسلامى، پاى در عرصه فعّاليّتهاى سياسى و اجتماعى نهاد. نظريات ايشان در تكاپوى تنشها و كنشهاى اجتماعى، بيانگر فقه اصيل تشيع و اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله است.
حضرت امام خمينى رحمه الله بينش فقهى ايشان را قدر مىنهادند و بارها حلّ برخى از مشكلات فقهى مربوط به نظام جمهورى اسلامى و استنباط احكام و صدور فتوا در آن موارد را به ايشان مىسپردند كه از جمله مىتوان به ارجاع احكام مربوط به شرايط صدور موادّ معدنى خام به خارج از كشور، شرايط و نحوه بازپرداخت وام شركتهايى كه در رژيم سابق از بانكها وام دريافت كرده بودند، حكم كشت و زرع اراضىِ رها شده و يا مزارعى كه مالكان آن از كشور خارج شده بودند، و حكم اموال آن دسته از اقليّتهاى دينى كه پس از پيروزى انقلابْ كشور را ترك كرده بودند، اشاره داشت.
اين ارجاعات، حاكى از عمق اعتماد حضرت امام رحمه الله به استحكام نظريّات و فتاواى فقهىِ معظّم له مىباشد.
ايشان به عنوان مجتهدى عالم به زمان و آگاه و با تجربه در مسائل سياسى و اجتماعى، وارد حكومت شد. تجربه نزديك به ده ساله معظم له به عنوان رئيس قوه قضائيه و ساير مسئوليتهاى قضائى نظام جمهورى اسلامى ايران، در حقيقتْ آزمودن عملىِ فقه شيعه بود. برخورد با مشكلاتى كه در مقابل اجراى احكام اسلامى وجود داشت، روز به روز بر ژرفاى بينش فقهى و استوارى فتاوا و نظريّات ايشان مىافزود.
بنا بر آنچه گذشت، كتاب حاضر بيانگر فراز و نشيبهاى نظام نوپاى جمهورى اسلامى ايران در حساسترين برهه تاريخ خود و چگونگى ارائه راه حلهاى اسلامى
3
براى مشكلات داخلى و بين المللى جامعه انقلابى ايران در اين دوره است.
از اين رو اين مجموعه توشه فكرى و منبع پژوهشى مناسبى براى همه انقلابيون دنيا و كاوشگران در زواياى مختلف شريعت محمّدى صلى الله عليه و آله از جمله پژوهشگران انديشههاى اجتماعى اسلام، فقه سياسى اسلام، اقتصاد اسلامى، مهندسى اجتماعىِ جوامع در حال توسعه، فرهنگ عمومى اسلامى، بازسازى فرهنگى و اخلاقى جامعه، وحدت اجتماعى و بويژه پژوهشگران تاريخ انقلاب اسلامى ايران است.
از همه مهمتر اين كه نسل جوان امروز و نسلهاى آينده كه در هنگامه نبردها و تلاشهاى ملّت بزرگ ايران در عرصه جامعه حضور نداشتهاند و آن ايثارها، فداكارىها و جهادها را از نزديك حس نكردهاند، در آيينه «همپاى انقلاب»، ريشههاى نهضت بزرگ اسلامىِ مردم ايران و شالودههاى هويت فرهنگى- انقلابى خود را مىيابند. 1 اينك براى آشنايى بيشتر با زندگى و سير فعاليتهاى علمى و اجتماعىِ حضرت آيت اللَّه العظمى موسوى اردبيلى، نگاهى گذرا به زندگى پر افتخار ايشان مىافكنيم.
حضرت آيت اللَّه العظمى موسوى اردبيلى در صبح روز سيزدهم رجب سال 1344 هجرى قمرى مطابق با هشتم بهمن 1304 هجرى شمسى، در خانوادهاى روحانى ديده به جهان گشود. نام پدر ايشان سيد عبد الرحيم و نام پدربزرگشان سيد عبد الكريم بود. بدين گونه پدر، فرزند خود را به نام پدر خويش، يعنى سيد عبد الكريم ناميد.
هنگامى كه ايشان بيش از دو سال از زندگى خود را پشت سر نگذاشته بود، مادر بزرگوار خويش را- كه فرزند يكى از علماى خلخال بود- از دست داد. از آن پس پدر، رسالت پرورش معظّم له را به طور كامل بر عهده گرفت و اين كار را با دقتِ زايد الوصف و به نيكوترين وجه انجام داد.
پدر اهميت فراوانى براى تربيت فرزندش قائل بود. از اوان كودكى فرزند، (1)- حضرت آيت اللَّه العظمى اردبيلى نخستين بار به امر امام خمينى در روز جمعه مورخ 24 فروردين 1359 شمسى به ايراد خطبه و اقامه نماز پرداخت و پس از خاموشى شمع وجود امام راحل رحمه الله، آخرين نماز جمعه را در تاريخ 3 دى ماه 1372 اقامه نمود.
4
اصول دين و برخى از سورههاى كوتاه قرآن و نامهاى مقدس ائمه عليهم السلام را همراه تاريخ ولادت، طول دوران امامت، تاريخ شهادت، چگونگى شهادت، شرح حال مختصر آنها و برخى از مسائل فقهى مورد نياز كودكان را به او آموخت.
پدر ايشان سخت مؤمن و دلداده احكام اسلام بود. وى بدين لحاظ به استعمارگران و مزدور آنان در ايران يعنى رضاخان به ديده غضب و تنفّر مىنگريست؛ رضاخان را كافر مىدانست و با مظاهر و ارمغانهاى غربى حكومت رضاخان مبارزه مىكرد. او با تمام توان، در دفاع از آرمانهاى مذهبى ايستادگى مىنمود. مبارزه پدر معظّم له با حكومت رضاخان موجب شده بود تا عوامل رضاخان، وى را فردى خطرناك قلمداد كنند و او را تحت فشارهاى اجتماعى قرار دهند؛ از اين رو نامبرده مجبور شد تا در سالهاى آخر حكومت رضاخان به صورت مخفى زندگى كند.
از طرف ديگر، دوستان و آشنايان پدر ايشان از رفت و آمد و يا كمك به او خوددارى مىنمودند؛ زيرا بيمِ آن داشتند كه به جرم همكارى عليه شاه از سوى رژيم رضاخان مورد تعقيب و آزار قرار گيرند. در آن سالها، تنها افرادى كه خودشان نيز ضدّ حكومت رضاخان بودند، رفت و آمد مخفيانهشان به منزل مشار اليه را ادامه دادند.
در دوران كودكى، خانواده ايشان در خانه اجارهاى زندگى مىكرد. از يك سو مردم از اجاره دادن منزل به پدر ايشان بيم داشتند و از سوى ديگر پدر ايشان كه از ناحيه مزدوران رضاخان تحت تعقيب قرار داشت، مجبور بود كه پيوسته منزل مسكونى خويش را تغيير دهد تا كمتر در معرض آزار آنان باشد.
اين امور همگى دست به دست هم داد تا حضرت آيت اللَّه العظمى موسوى اردبيلى در دوران كودكى با فقر و تنگدستى دست و پنجه نرم كند. احساسات عميق و پيوندهاى محكمى كه ايشان در اين دوره از زندگى با محرومان و مستضعفان پيدا كرد، سبب شد تا بعدها در مكتب قرآن و نهج البلاغه به خوبى پيام شيرين وجوب اقامه قسط و برپايى عدالت اجتماعى را با گوش جان بشنود و شيفته آن گردد.
5
سيرى در سخنرانىها، مصاحبهها و خطبههاى نماز جمعه معظّم له پس از انقلاب، نشان مىدهد كه ايشان همواره در پى حاكميّت احكام اسلام در زمينه عدالت اجتماعى و حمايت از محرومان و مستضعفان بوده است.
معظّم له به دليل مخالفت و مبارزه علنى پدرش با حكومت رضاخان، در دوران كودكى همواره مورد تعقيب و اذيت و آزار پليس رضاخان قرار داشت. برخى اوقاتْ پليس رضاخان، شب كلاه ايشان را كه به نشانه مخالفت با كلاه پهلوى و حكومت رضاخان بر سر مىگذاشت، پاره مىكرد. در واقع چون پدر در دسترسِ پليس رضاخان نبود، افراد پليس از ايشان انتقام مىگرفتند.
اين برخوردها و تجربههاى بعدىِ ايشان در رويارويى با رژيم شاه، سبب گرديد تا هر چه بيشتر و با تمام وجود، با ماهيت نفرتانگيز استعمار و استبداد و حكومت بيگانگان و مزدوران آنها آشنا شود، آن را لمس كند و طعم تلخ آن را با تمام وجود بچشد.
بى گمان روحيه آزاديخواهى و استقلالطلبى ايشان، تا حدّ زيادى مرهون شناختها، تجربههاى عملى، احساسات و عواطفشان در برخورد با حكومت رضاخان و پسرش بوده است.
معظّم له از سن پنج سالگى شروع به آموختن قرآن نمود. پس از فراگيرى قرآن به مكتبخانه رفت. پدر ايشان، بر اهميت و اولويّتِ آگاهى نسبت به وظايف شرعى، تأكيد فراوان داشت. بدين سبب، معظّم له در ابتدا كتاب رساله عمليه فقيه بزرگ شيعه، آخوند ملا محمد كاظم خراسانى و پس از آن، كتابهاى نصاب الصبيان، ابواب الجنان، درّه نادرى و منشآت اميرنظام را خواند و در همان سالها- بعد از ظهرها- نيز شروع به آموختن خط نسخ و نستعليق نمود.
رژيم رضاخان افزون بر انواع فشارهاى سياسى و امنيتى و اقتصادى بر ضدّ روحانيّت، با تمام توان عليه آنها تبليغ مىكرد و آنها را انگل جامعه، بىسواد و كلّاش مىناميد. حتى پوشيدن لباس روحانيّت و خواندن علوم اسلامى نيز ممنوع شده بود.
6
در نتيجه، در اواخر سلطنت رضاخان، روحانيّت در كمال ضعف به سر مىبُرد و كمتر كسى رغبت مىكرد به طلبگى روى آوَرَد.
در همين دوران، در شهرستان اردبيل مدرسه علميهاى به نام «ملا ابراهيم» وجود داشت كه با داشتن گنجايش حدود شصت نفر طلبه، تنها دو تا سه نفر در آن تحصيل مىكردند! حضرت آيت اللَّه موسوى اردبيلى در آن شرايط بحرانى با آنكه تنها دوازده سال داشت، در مدرسه ملا ابراهيم شروع به تحصيل علوم اسلامى نمود.
معظّم له علوم صرف، نحو، منطق، معانى و بيان و كتاب معالم در علم اصول و كتاب شرايع در علم فقه را نزد علماى شهرستان اردبيل فرا گرفت و با رونق يافتن حوزه علميه اردبيل، همان جا به تدريس صرف و نحو و منطق پرداخت.
با حمله متفقين به ايران، حكومت پليسىِ رضاخان مانند ببر كاغذى، به سرعت پاره پاره شد. اخراج رضاخان از ايران به دست اربابان او، خلأ قدرتِ حكومت مركزى و پيدايش آزادى نسبى براى مردم را به دنبال داشت. از آن پس، معظّم له نيز آزادانه لباس طلبگى پوشيد و از سنگر منبر به تبليغ معارف اسلامى مشغول شد.
در سال 1363 ق. (1322 ش.) ايشان تصميم گرفتند كه براى ادامه تحصيل علوم اسلامى، به حوزه علميه قم بيايند؛ از اين رو با وجود مشكلات فراوان خانوادگى به سوى شهرستان قم حركت نمودند و در روز نهم شوّال همان سال، هنگام نماز صبح با شور و شوقْ وارد مدرسه فيضيه قم شدند. در آن زمان، ايشان در حوزه قم با اشتياق فراوان به تحصيل علوم اسلامى پرداختند به طورى كه گاه روزانه چهار تا پنج درس مىخواندند و در مدتى كمتر از دو سال، باقى مانده دروس سطح علوم اسلامى را به پايان رسانيدند. در اين مدت، ايشان همچنين جلد اوّل و دوم كتاب لمعه را تدريس مىنمودند.
در اين دوران، درس اخلاق حضرت امام خمينى- رضوان اللَّه عليه- عصر روزهاى جمعه در مَدرَس زير كتابخانه فيضيه بر پا بود. حضرت آيت اللَّه العظمى موسوى اردبيلى
7
نيز همواره با علاقه وافر در اين درس شركت مىنمود و با الهام گرفتن از سخنان امام خمينى رحمه الله، دامنِ دل خويش را از گلهاى گلستان تربيتهاى اخلاقى ايشان پُر مىساخت. آن درس اخلاق، تأثيرى بسزا در پرورش معنوى آيت اللَّه العظمى موسوى اردبيلى و پيوند روحىاش با حضرت امام خمينى- رضوان اللَّه عليه- داشت.
حضرت آيت اللَّه العظمى موسوى اردبيلى پس از اتمام دروس سطح، شروع به خواندن درس خارج فقه و اصول نزد استادان بزرگ حوزه علميه قم، يعنى حضرت آيت اللَّه العظمى بروجردى رحمه الله، حضرت آيت اللَّه العظمى حجّت رحمه الله و حضرت آيت اللَّه العظمى داماد رحمه الله نمود. معظّم له همچنين دانش فلسفه را از فيلسوف فقيد، حاج ميرزا مهدى مازندرانى رحمه الله فرا گرفت.
در آن هنگام، حضور حضرت آيت اللَّه العظمى بروجردى رحمه الله مرجع بزرگ شيعه در قم باعث گرديده بود كه حوزه علميه قم مركز روحانيت شود و طرح مسائل اجتماعى و كثرتِ رفت و آمد به حوزه قم از آرامش محيط علمى قم كاسته بود.
در اين زمان، حضرت آيت اللَّه موسوى اردبيلى براى اينكه بتواند در فضاى آرامترى تحصيلات خود را تكميل كند، با كسب اجازه از مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى به حوزه علميه نجف عزيمت نمود.
در حوزه علميه نجف، ايشان در درسهاى خارج حضرت آيت اللَّه العظمى سيد محسن حكيم، حضرت آيت اللَّه العظمى خوئى، حضرت آيت اللَّه العظمى ميرزا عبد الهادى شيرازى، حضرت آيت اللَّه العظمى شيخ محمد كاظم شيرازى و ...
(رحمة اللَّه عليهم) شركت نمود و از خرمن دانش آن فقيهان بزرگ، خوشههاى فراوان در دانش فقه و اصول چيد. وى همچنين در حوزه علميه نجف، آموختن دانش فلسفه را نزد شيخ صدرا بادكوبى ادامه داد.
معظّم له در حوزه علميه نجف افزون بر تحصيل، كتابهاى فرائد الاصول (رسائل) و مكاسب شيخ انصارى را نيز تدريس مىنمود.
8
حوزه علميه نجف از نظر استاد، غناى بسيار داشت؛ از اين رو تحصيل در اين حوزه مبارك، از نظر علمى براى معظّم له بسيار پر بار و گرانقدر بود. اشتياق روحى و پشتكار علمى ايشان سبب شد تا خيلى زود به يكى از چهرههاى شناخته شده در ميان طلبههاى جوان نجف تبديل شود.
در هنگام اقامت ايشان در عراق، مردم اين كشور عليه صالح جابر كه فردى متمايل به انگليس بود، قيام كردند. در نتيجه در عراق، انقلابى خونين آغاز شد. ايشان نيز براى اولين بار با انقلاب عراق آشنا شد و فعّالانه در آن شركت نمود. در درگيرىهاى انقلاب عراق، دو بار نزديك بود كه ايشان مورد اصابت گلوله قرار گيرد، اما بالاخره مردم پيروز شدند و صالح جابر را ساقط كردند.
ايشان دو سال در حوزه علميه نجف تحصيل نمود ولى پس از آن، پدر معظّم له در ايران به شدت بيمار شد و ايشان مجبور گرديد به رغم تمايل شديد به ادامه تحصيل در حوزه علميه نجف، به ايران باز گردد.
حضرت آيت اللَّه العظمى موسوى اردبيلى بار ديگر از نجف به حوزه علميه قم باز گشتند. در حوزه علميه قم، ايشان در درس خارج حضرت آيت اللَّه العظمى بروجردى، حضرت آيت اللَّه العظمى سيد محمد داماد و حضرت آيت اللَّه العظمى حجّت و درس اسفار حضرت آيت اللَّه علامه طباطبايى حاضر مىشدند. در همان هنگام، ايشان كتابهاى رسائل، مكاسب، منظومه و ... را نيز تدريس مىفرمودند.
در حوزه علميه قم در روزهاى پنج شنبه، ايشان به اتفاق حضرات آيات موسى صدر، موسى شبيرى زنجانى، مشكينى، سيد اسماعيل زنجانى، احمدى ميانجى، سيد مهدى روحانى، شهيد بهشتى و آذرى قمى جلسه بسيار مفيدى در زمينه تفسير قرآن تشكيل مىدادند.
ايشان همچنين به اتفاق چند تن ديگر از استادان حوزه، مجله «مكتب اسلام» را بنيانگذارى كردند و بحثهايى از قرآن را در آن مجله به رشته تحرير در آوردند.
9
مجله مكتب اسلام، پاسخى شايسته به نيازهاى فرهنگى و اعتقادى نسل جوانِ آن روز بود. اين مجله از آغاز، مورد تشويق حضرت آيت اللَّه العظمى بروجردى رحمه الله و محافل مذهبى قرار گرفت. استقبال مردم از اين مجله، بسيار زياد بود. اوّلين شماره آن در چاپ اول تنها در تيراژ هزار نسخه به چاپ رسيد. اما در چاپهاى بعد، تيراژ همان شماره اول، به ده هزار نسخه رسيد.
از ديگر فعّاليّتهاى فرهنگى حضرت آيت اللَّه العظمى موسوى اردبيلى در اين دوره، برگزارى جلسات آموزشى و تحقيقى پيرامون انديشههاى اسلام و نيازهاى فرهنگى جامعه بود. همچنين ايشان در زمينه طراحى و آمادهسازى كتابهاى اسلامىِ مورد نياز نسل نو تلاش مىنمودند.
در اين زمان، حضرت آيت اللَّه العظمى موسوى اردبيلى از استادان برجسته حوزه علميه قم بودند و به تدريس كتاب مكاسب در علم فقه، كتاب كفايه در علم اصول، كتاب اسفار در دانش فلسفه و كتاب منظومه در علم فلسفه و منطق، اشتغال داشتند.
ايشان همچنين در جلسات علمى كه توسط مرحوم علامه طباطبايى- قدّس سرّه- به منظور پاسخگويى به پرسشهاى مطرح پيرامون اسلام برگزار مىگرديد، شركت مىنمودند. در مجموع، ايشان در قم روزانه هيجده ساعت به كار و فعّاليّت علمى مشغول بودند.
اشتغال هميشگى معظّم له به فراگيرى و آموزش علوم اسلامى، هرگز مانع از انجام تعهدات اجتماعىِ ايشان نبود. در زمان دكتر مصدّق، مسئله كنگره پيمان صلح مطرح شد و بعدها مشخص گرديد كه اين حركت به وسيله ماركسيستها ساماندهى شده است.
پرچمدار اين حركت در قم، سيد علىاكبر برقعى و در تهران آقاى كمرهاى بود.
پس از پايان كنگره صلح، هنگامى كه طرفدارانِ آن از تهران به قم باز گشتند و مىخواستند وارد قم شوند، تظاهرات و درگيرى بزرگى بر پا شد. در اين تظاهرات،
10
از يك سو روحانيت و حوزه علميه قم و از سوى ديگر طرفداران كنگره صلح صفآرايى كرده بودند. حضرت آيت اللَّه موسوى اردبيلى نيز در اين تظاهرات شركت داشتند. در اين تظاهرات، درگيرى شدت يافت و فردى به نام سيد عبد الكريم يزدى كه در كنار معظّم له ايستاده بود، مورد اصابت گلوله قرار گرفت و كشته شد.
در نتيجه اين حادثه، به اشتباه چنين تصور شد كه مقتولْ حضرت آيت اللَّه موسوى اردبيلى بوده است و شايعه شهادتِ ايشان به سرعت در قم پراكنده گرديد.
در آن سالها، ايشان در ماه مبارك رمضان براى تبليغ معارف اسلامى به شهرستان اروميه مىرفتند. معظّم له در سخنرانىهاى خود از هر فرصتى براى افشاى رژيم ستمگر پهلوى بهره مىجستند. از اين رو، با دو تن از امراى ارتش در اروميه به نامهاى كمال شفقت و همچنين هاشمىنژاد و نصرت الملك ملكى- استاندار وقت اروميه- درگيرىهاى شديدى داشتند به طورى كه در يك نوبتْ هاشمىنژاد با هفتتير خويش ايشان را تهديد به قتل نمود.
هنگامى كه آمريكايىها شروع به ساختن يك مدرسه آمريكايى در اروميه كردند، درگيرى ايشان با مأموران رژيم شاه در اروميه اوج گرفت. حضرت آيت اللَّه العظمى موسوى اردبيلى كه تأسيس مدرسه آمريكايى در اروميه را توطئهاى خطرناك بر ضدّ دين و اعتقادات و فرهنگ مردم مىدانستند، آشكارا بر بالاى منبر عليه آن سخنرانى نمودند و آن را يك «دام» ناميدند و به مردم دستور دادند كه آن را تخريب كنند.
ايشان در سال 1338 ش. از ناحيه غده تيروئيد سخت بيمار شدند. پزشكان به معظّم له توصيه نمودند كه محلّ زندگى خود را تغيير دهند. از اين رو ايشان به اجبار در سال 1381 ق. با موافقت حضرت آيت اللَّه العظمى بروجردى، براى معالجه از قم به اردبيل عزيمت فرمودند.
با توجه به شخصيّت علمى و روحانى معظّم له، عزيمت ايشان به اردبيل و آغاز فعّاليّتهاى فرهنگى در آن شهرستان، زمينهساز تحول فرهنگى عميق در آن منطقه شد.
11
تأييد حضرات آيات عظام حوزه نجف و قم نيز عامل مؤثرى در تحكيم جايگاه اجتماعى و موفقيت فعّاليّتهاى فرهنگى معظّم له بود.
شهرستان اردبيل در آن هنگام سه مدرسه علميّه داشت. حضرت آيت اللَّه العظمى موسوى اردبيلى با يارى مردم، هر سه مدرسه علميّه را بازسازى نمودند. در مجموع حدود دويست نفر از طلّاب و دوستداران علوم اسلامى در اين سه مدرسه گرد آمدند و به فراگيرى علوم اسلامى پرداختند.
بازسازى مدارس علميّه اردبيل گامى بسيار اساسى بود. با بازسازى و رونق بخشيدن به اين مدارس، بسيارى از مشتاقانِ آموختن علوم اسلامى كه به علّت مشكلات گوناگون نمىتوانستند براى تحصيل به قم بروند، فرصت يافتند تا در شهر خود علوم اسلامى را بياموزند. معظّم له همچنين براى دانشآموزان، دانشجويان و بازاريان نيز جلسات آموزش معارف اسلامى تشكيل دادند كه مورد استقبال فراوانِ مردم اردبيل قرار گرفت.
يكى از فعّاليّتهاى اجتماعى حضرت آيت اللَّه العظمى موسوى اردبيلى در شهرستان اردبيل، تأسيس مركزى براى آموزش حرفهاى، كار و اشتغال بود.
در آن زمان، اين اقدامْ گام بسيار مؤثرى در حلّ مشكل بيكارىِ مردم آن شهرستان بود و آثار اجتماعى و فرهنگى بسيار سازندهاى به جاى گذارد.
مأموران رژيم شاه از تبليغات مذهبى و فعّاليّتهاى فرهنگى و اجتماعى آيت اللَّه موسوى اردبيلى در آن شهرستان، بسيار بيمناك شدند و به مقابله با وى برخاستند. آنها اطرافيان معظّم له را تحت فشار گذاشتند و هر جوانى را كه به مسجد ايشان مىآمد، بى درنگ دستگير و بازجويى مىنمودند. حضرت آيت اللَّه العظمى موسوى اردبيلى در اين باره نامهاى به محضر امام خمينى- رضوان اللَّه عليه- نوشتند و وضعيّت خود و شهرستان اردبيل و مشكلاتى را كه مأموران رژيم شاه برايشان فراهم كرده بودند، به حضرت امام رحمه الله گزارش دادند و از ايشان كسب تكليف نمودند.
12
حضرت امام خمينى رحمه الله در پاسخ، توصيه فرمودند كه بايد مقاومت كنيد. به اين ترتيب ايشان در اردبيل باقى ماند و به مقاومت ادامه داد تا اينكه در نتيجه اين پايدارىها، رژيم شاهْ ايشان را از اردبيل تبعيد كرد.
پس از پايان يافتن دوران تبعيد، ايشان بار ديگر به اردبيل باز گشت. مأموران رژيم شاه نيز فشارها و كارشكنىهاى خود را در برابر فعّاليّتهاى ايشان و اطرافيانشان شدت بخشيدند و طلبههاى حوزه علميه اردبيل را به اجبار متفرق كردند تا حوزه علميه اين شهر تعطيل شود. ديگر كسى نمىتوانست با ايشان تماس بگيرد، چون بلافاصله دستگير مىشد. در نتيجه، حضرت آيت اللَّه العظمى موسوى اردبيلى در سال 1347 ش.
شهرستان اردبيل را به قصد اقامت در حوزه علميه قم ترك نمود. حضرت آيت اللَّه شهيد مطهرى با اصرار فراوانْ ايشان را در تهران نگاه داشتند و مانع از بازگشت ايشان به حوزه علميه قم شدند.
آيت اللَّه العظمى موسوى اردبيلى در تهران با همكارى شهداى گرانقدر، آيت اللَّه دكتر بهشتى، آيت اللَّه مطهرى و همچنين آيت اللَّه مهدوى كنى- كه بعداً به زندان افتادند- به فعاليت پرداخت. ايشان در سال 1348 ش. براى انجام فعّاليّتهاى فرهنگى، مؤسسه خيريه مكتب امير المؤمنين را در كنار مسجد امير المؤمنين تأسيس نمود.
در اين مركزْ حضرات آياتْ شهيد دكتر بهشتى، شهيد دكتر مفتح، مهدوى كنى، امامى كاشانى و سيد جمال زنجانى فعّاليّت علمى و فرهنگى داشتند. ايشان در تهران علاوه بر اقامه نماز جماعت در مسجد امير المؤمنين عليه السلام، جلسات تدريس خارج فقه (كتاب خمس) و فلسفه (كتاب اسفار) را براى طلّاب مستعد حوزه علميه تهران تشكيل دادند. حضرت آيت اللَّه العظمى موسوى اردبيلى با همكارى دوستان خود در مكتب امير المؤمنين عليه السلام به طور مرتب پس از اقامه نماز مغرب و عشا، جلسات تفسير قرآن برگزار مىنمودند.
در آن دوران، انديشههاى الحادى در ايران گسترش زيادى يافته بود. از اين رو تأسيس
13
مراكزى براى فعّاليّتهاى فرهنگى متناسب و مورد نياز، بسيار ضرورى مىنمود. با اين هدف، آيت اللَّه العظمى موسوى اردبيلى مسجد و كانون توحيد را در خيابان پرچم تأسيس كردند. بسيارى از سخنرانىها و كلاسهاى معظّم له و همچنين انديشمندان مذهبى ايران مانند آيت اللَّه مطهرى، آيت اللَّه دكتر بهشتى، آيت اللَّه دكتر مفتح و ...
در همين مكان برگزار مىشد.
ايشان همچنين مدارس راهنمايى و دبيرستان مفيد را تحت پوشش موسسه خيريه مكتب امير المؤمنين عليه السلام تأسيس نمودند، كه اين مراكز تا كنون نيز به خدمات علمى و فرهنگىِ خود ادامه مىدهند.
تلاشهاى فرهنگى آيت اللَّه العظمى موسوى اردبيلى در مركز تحقيقات مكتب امير المؤمنين عليه السلام براى آشنا ساختن جوانان و روشنفكران با انديشههاى اسلام، بسيار موفقيتآميز و مؤثر بود، به گونهاى كه رژيم شاه نتوانست اين تلاشها را تحمل كند و با حمله به مركز مزبور و غارت كردن وسايل و فيشهاى تحقيقاتى پژوهشگران مركز، آن كانون را تعطيل نمود.
در آخرين سالهاى حاكميت رژيم پهلوى، در عين محدوديتهايى كه رژيم براى آيت اللَّه موسوى اردبيلى به وجود مىآوَرْد، ايشان به فعّاليّتهاى فرهنگى و سياسى خود براى ترويج فرهنگ اسلام و انقلاب اسلامى ادامه مىدادند.
در سال 1357 ش. همزمان با اوج گرفتن مبارزات انقلابى، حضرت امام خمينى رحمه الله براى هماهنگسازى و پيشبرد كارهاى انقلاب و مبارزات در داخل كشور، بر حسب شناخت شخصى خود و مشورتهايى كه انجام دادند، افرادى را به عنوان اعضاى شوراى انقلاب برگزيدند و شوراى انقلاب را تأسيس فرمودند. اعضاى شوراى انقلاب در ابتدا عبارت بودند از: آيت اللَّه دكتر بهشتى رحمه الله، آيت اللَّه مطهرى رحمه الله، حجة الاسلام دكتر باهنر رحمه الله، آيت اللَّه موسوى اردبيلى و حجة الاسلام و المسلمين هاشمى رفسنجانى.
هنگامى كه آيت اللَّه موسوى اردبيلى در پاريس خدمت حضرت امام خمينى رحمه الله
14
رسيدند، به دستور امام، حضرت آيت اللَّه طالقانى هم به جمع اعضاى شوراى انقلاب پيوست. بعدها شخصيتهاى ديگرى نيز به دستور حضرت امام رحمه الله به عضويت شوراى انقلاب در آمدند. شوراى انقلاب دو وظيفه مهم بر عهده داشت:
1) هدايت و برنامهريزى مبارزه با رژيم شاه و رهبرى تظاهرات.
2) برنامهريزى براى چگونگى اداره حكومت پس از پيروزى انقلاب.
بعد از پيروزى انقلاب اسلامى ايران، از سوى امام خمينى رحمه الله مسئوليتهاى ديگرى افزون بر عضويت در شوراى انقلاب، به حضرت آيت اللَّه العظمى موسوى اردبيلى واگذار شد. يكى از اين مسئوليتها رياست قوه قضائيه بود كه نزديك به ده سال به طول انجاميد. ايشان در اين مدت براى اسلامى كردن قوانين و سازمان قوه قضائيه، كوششهاى زيادى به خرج دادند.
آيت اللَّه العظمى موسوى اردبيلى با همكارى جمعى از فقيهان و حقوقدانان طىّ چندين سال تلاش فراوان و شبانهروزى موفق شدند بخشى از قوانين را به صورت مدوّن و منقّح و مطابق با شرع، تنظيم و ارائه كنند. از ديگر اشتغالات عمده ايشان در دوران مسئوليت در قوه قضائيه، استخراج احكام شرعىِ مسائل مستحدثه قضائى بود.
ايشان همچنين به منظور انطباق بيشتر قضاوت با احكام اسلام و آشنايى افزونتر قضات با احكام قضاوت در اسلام، يك دوره آموزشى درس خارج قضا را براى آنان برگزار نمودند و كتاب فقه القضاء را تأليف كردند. ايشان در اين كتاب، مسائل جديد قضاوت را نيز مورد طرح و بررسى قرار دادند.
از جمله خدمات ايشان در طول دوران عضويت در شوراى عالى انقلاب، بنيانگذارى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى است. از سوى شوراى انقلاب به ايشان مأموريت داده شد كه سپاه پاسداران انقلاب اسلامى را پايهريزى نمايند. ايشان نيز از شهيد محمد منتظرى، شهيد كلاهدوز، شهيد نامجو و آقايان ابو شريف و دوزدوزانى دعوت به عمل آوردند و با همكارى آنها طرح اوليه سپاه را آماده نمودند و آن را
15
در پادگان جمشيديه به مرحله اجرا گذاشتند. 1 آيت اللَّه العظمى موسوى اردبيلى در مجموعِ فعاليتهاى اجتماعى- سياسى خود پيش از پيروزى انقلاب اسلامى و پس از آن، نهاد تعادل و اعتدال بود و همواره در قول و عمل با افراط و تفريط در چهرههاى گوناگونِ آن به رويارويى مىپرداخت.
پس از رحلت بنيانگذار كبير انقلاب اسلامى ايران امام خمينى رحمه الله، حضرت آيت اللَّه العظمى موسوى اردبيلى به شهرستان قم عزيمت نمود.
اين در حالى بود كه ايشان در زمان حيات امام خمينى هم علاقه شديدى به بازگشت به حوزه علميه قم و پيگيرى فعاليتهاى علمى از خود نشان مىداد، امّا امام خمينى با رها كردنِ مسئوليتهاى خطيرى كه ايشان بر عهده داشت، موافقت نمىنمودند.
آيت اللَّه موسوى اردبيلى در طول دوران خدمات اجرايى خود، كمبودها و كاستىهاى علمى متعددى را لمس مىكردند. به دليل متروك ماندنِ برخى از ابواب فقه و عدم امكان پاسخگويى به نيازهاى جامعه در شرايط جديد، ايشان پس از بازگشت به حوزه علميه قم ضمن انجام خدمات مربوط به مرجعيت دينى و رفع نيازهاى علمى و استنباط احكامِ موضوعات مستحدثه، شروع به تدريس يك دوره ابواب جزائى فقه شامل حدود و ديات و قصاص نمودند و دوره كامل كتاب قضا و شهادات را نيز تدريس كردند و سپس باب مضاربه و مباحث بيع را براى فضلاى حوزه علميه قم مطرح ساختند. حاصل بسيارى از اين جلسات درسى به رشته تحرير در آمده و هم اكنون به عنوان يك منبع علمى در موضوع خود مورد توجه پژوهشگران و اهل نظر قرار گرفته است.
(1)- معظّم له در برخى ديگر از اقدامات اجرايى نيز شخصاً و يا با همكارى ساير شخصيتهاى انقلابى كشور، مشاركت مؤثر داشتهاند كه از جمله آن فعاليتها مىتوان به موارد زير اشاره كرد: تأسيس بنياد مستضعفان، تأسيس دانشگاه آزاد اسلامى، تأسيس حزب جمهورى اسلامى، تأسيس هيئتهاى قضايى،] تأسيس ستاد اجرايى فرمان ده مادهاى امام، ايجاد دادگاههاى سيار، تمشيت امور اراضى كشت موقت تا تصويب قانون مربوط.
16
برخى از آثار ايشان كه تا كنون به رشته تحرير در آمده، عبارتاند از:
1) مقالههايى در تفسير قرآن
2) فقه القضاء
3) فقه الحدود و التعزيرات
4) فقه الديات
5) فقه القصاص
6) فقه الشركة و التأمين
7) فقه الشهادات
8) فقه المضاربة
9) حاشيه بر خيارات مكاسب
10) دوره علم اصول
11) غائله چهاردهم اسفند 1359 (ظهور و سقوط نخستين رئيس جمهورى ايران)
12) جمال ابهى (رد بهائيت)
13) دوره اقتصاد اسلامى بر طبق كتاب و سنت
آيت اللَّه العظمى موسوى اردبيلى از دوران تحصيل در حوزه علميه قم همواره از كاستىهاى علمى حوزههاى علميه و عدم آمادگى آنها براى پاسخگويى به نيازهاى علمىِ روزِ جامعه، آزرده خاطر بودند. از مهمترين دلايل آن كاستىها اين بود كه برنامه درسى حوزههاى علميه با گذشت قرنها ثابت مانده و متناسب با شرايط زمانى متحوّل نشده بود. به همين دليلْ احكام مسائل جديدى كه در اثر تحوّلات جوامع و زندگى انسانها به وجود آمده است، در اين كتابها يافت نمىشد و يا بحث كافى در مورد آنها نشده بود. مسائل فراوانى مانند حقوق بين الملل، احكام مرزها، درياها و آبهاى ساحلى، ميثاقهاى بين المللى و مسائل اقتصادى از قبيل بانك و بيمه و پول و هزاران موضوع و مسئله جديد در علوم انسانى و زندگى اجتماعى، هيچ يك
17
در حوزههاى علميه مورد بحث و بررسىِ كامل قرار نگرفته بود و با وجود نياز شديد جوامع اسلامى به دانستن احكام اين موضوعات، كمبودهاى فراوانى در بيان احكام آنها وجود داشت.
از سوى ديگر، اداره حكومت اسلامى به متخصصان متعهدى نياز دارد كه بايد علاوه بر آشنايى كامل با علوم حوزوى، از علوم جديد نيز به خوبى آگاه باشند. براى حلّ بخشى از اين مشكلات، حضرت آيت اللَّه العظمى موسوى اردبيلى «دانشگاه مفيد» را تأسيس كردند. فكر تشكيل چنين دانشگاهى به سالهاى پيش از پيروزى انقلاب اسلامى باز مىگردد، كه اختناق و سختگيرىهاى رژيم پهلوى در آن زمانْ اجازه عملى شدنِ اين آرمان را نداده بود.
هدف از تأسيس دانشگاه مفيد، آموزش علوم انسانى در كنار نظريات اسلام به طلّاب حوزههاى علميه بوده است.
اينك بيش از هفتصد تن از طلّاب حوزه علميه قم، دانشجوى دانشگاه مفيد هستند و در مقطع كارشناسى و كارشناسى ارشد در رشته اقتصاد، حقوق، فلسفه، علوم سياسى و علوم قرآنى و نيز دكترى حقوق و اقتصاد مشغول به تحصيل هستند. طلّابى كه كتابهاى شرح لمعه و اصول الفقه مظفّر را تمام كرده باشند و در كنكور سراسرى نيز قبول شوند، مىتوانند با ورود به دانشگاه مفيد، به تحصيل همزمان در دروس دانشگاهى و دروس حوزوى بپردازند. اين دانشگاه در زمينههاى گوناگون، موفقيتهاى چشمگيرى داشته است كه پرداختن به آنها خود فرصتِ جداگانهاى را مىطلبد. بى شك بخش مهمّى از توفيقات اين مؤسسه فرهنگى، وامدار همّت بلند، سختكوشى و تيزبينىِ حضرت آيت اللَّه العظمى موسوى اردبيلى است.
پس از پيروزى انقلاب، امام خمينى رحمه الله بارها به حضرت آيت اللَّه موسوى اردبيلى فرموده بودند كه امامت نماز جمعه تهران را عهدهدار شوند؛ امّا مشار اليه به دليل كثرت اشتغالات و مسئوليتهايى كه بر دوش داشتند، از قبول اين امر عذر خواسته بودند.
18
در سال 1359 ش. هنگامى كه معظّم له مشغول بازديد از استان خوزستان بودند، امام خمينى رحمه الله با ايشان تماس گرفتند و فرمودند: نماز جمعه اين هفته تهران را بايد حتماً شما برگزار كنيد. ايشان نيز سفر خود را ناتمام گذاشتند و براى پيروى از فرمان حضرت امام رحمه الله به تهران آمدند.
به اين ترتيب، اولين نماز جمعه به امامت حضرت آيت اللَّه موسوى اردبيلى در تاريخ 24 فروردين 1359 برگزار شد. از آن پس بيش از نود نماز جمعه ديگر توسط ايشان- به عنوان امام جمعه موقت تهران- برگزار گرديد.
اينك مايه خوشنودى و مباهات است كه با كسب اجازه از استاد معظّم، حضرت آيت اللَّه العظمى موسوى اردبيلى، اين مجموعه كمنظير را كه حاوى متن خطبههاى نماز جمعه ايشان است، به علاقهمندان تاريخ انقلاب اسلامى ايران، پژوهشگران معارف اسلامى، محققان در زمينه نظريات اجتماعى و اقتصادى و حقوقى و فرهنگىِ اسلامْ ارائه مىكنيم.
براى تسهيل مراجعه پژوهشگران محترم، فهرست خطبههاى نماز جمعه حضرت آيت اللَّه العظمى موسوى اردبيلى به ترتيبِ تاريخ ايراد خطبه، همراه مهمترين عناوين مطرح در ضمن خطبهها ارائه شده است.
از آنجا كه اين مجموعه يكى از اسناد ارزشمند انقلاب اسلامى ايران است، سعى فراوانى براى تهيه متقن و مستندِ آنْ صورت گرفته است. به اين منظور، ابتدا متن خطبهها از روى نوارهاى موجود در بايگانى ستاد نماز جمعه تهران يا آرشيو صدا و سيماى جمهورى اسلامى ايران پياده شده است. سپس براى آنكه لحن خطبهها حتى الامكان از حالت گفتارى و محاورهاى به طور نوشتارى تبديل شود، ويرايش ادبى لازم روى متن خطبهها صورت گرفته است.
بر خود فرض مىداند از برادر عزيز، جناب حجة الاسلام شيخ ابوالفضل حافظيان بابلى كه براى سامان دادن اين مجموعه، تلاش زيادى از خود نشان دادند، و نيز از
19
فاضل ارجمند جناب آقاى محمدعلى جعفرى كه ويراستارى متن را عهدهدار شدند و آن را با دقتِ شايسته به انجام رساندند، سپاسگزارى نمايد.
از خداوند بزرگ، طول عمر و سلامتى و توفيق بيشترِ استاد عاليقدر حضرت آيت اللَّه العظمى موسوى اردبيلى را در خدمت به اسلام و حوزههاى علميه و مردم مسئلت داريم.