در انتخابات، توجه كردن به يك تكليف اجتماعى است و افزون بر آن، وقتى ما فردى را شايسته انتخاب شدن مىدانيم، با شركت كردن در انتخابات و رأى دادن به او، هر كدام به اندازه يك رأى، اعتبارش را افزايش مىدهيم و پشتوانه او را قوىتر مىكنيم.
انشاءالله با شركتِ شما برادران و خواهران عزيز در مرحله دوم انتخابات، مجلس آينده، بسيار خوب و قوى و با آراء بالا و پشتوانه محكم باشد و بتواند در خدمت مردم انجام وظيفه كند.
موضوع ديگرى كه مىخواهم در باره آن صحبت كنم، مسئله جنگ است. رسالت مردم در باره جنگ، آن است كه با شركت كردن در خطوط مقدّم جبهه و تقويتِ پشت جبهه با جان و مال و همه امكانات خود از جنگْ حمايت كنند، به گونهاى كه اين حمايتْ نشان دهد كه هنوز آتش عشق و علاقه به انقلاب در سينه ما مشتعل است و به ما نيرو و انگيزه مىدهد.
ما ملتمسانه از فرماندهان ارتش و سپاه مىخواهيم كه با علاقه و فكر بيشتر و با نقشه صحيحتر، مسئله جنگ را پيگيرى كنند و دقت به خرج دهند كه انشاءالله با حد اقل خسارت، حد اكثر نتيجه را بگيرند.
مسئله سوم، در مورد اعزام دانشجو به خارج است. بدون ترديد، ما نيازمند تعداد فراوانى متخصص در رشتههاى گوناگون هستيم و خودمان نمىتوانيم تمام متخصصان مورد نيازمان را تربيت كنيم؛ امّا امام فرمودهاند:
شما اگر فكر مىكنيد كه مىتوانيد به شرق و غرب برويد و از آنجا نيازهاى علمىِ ما را بر آوريد و رهاوردهايى براى ما بياوريد، اين فكرْ صحيح نيست. تلاش كنيد تا در داخل ايران، توان علمى و آموزشى رشد كند و افزايش يابد.
در علومى كه خود ما مىتوانيم، مدرّس و معلّم و متخصص تربيت كنيم، چرا بگذاريم فرزندانمان به خارج بروند؟ رفتن به خارج، شرق يا غرب، خسارتهاى فرهنگىِ فراوانى به دنبال دارد.
من اميدوارم، دستاندركاران، اين مسئله را كه براى بسيارى از مردمِ ما محلّ ترديد و ابهام است، حل نمايند. در مواردى كه كمبود داريم، آيا بهتر اين است كه استاد بياوريم يا دانشجو به خارج بفرستيم؟
بله، من قبول دارم كه در بعضى موارد، كمبود ما، تنها استاد نيست؛ بلكه كمبود امكانات مختلفِ آموزشى و آزمايشگاهى نيز داريم.
به هر حال، براى اعزام دانشجو به خارج، بايد به حد اقل نياز، اكتفا نمود. مراكزى كه در ايران به وجود آمده، اگر امكاناتشان كم است، بايد تجهيز شوند و اگر ظرفيت يا تعداد آنها كم است، بايد نظايرشان زياد شود تا ما خودمان، در حدّ امكان، هر چه زودتر به خودكفايىِ علمى برسيم.
موضوع چهارم، مسئله اقتصاد است.
منظورم از اقتصاد، توزيع است. به ما مىگويند:
شما قوه قضائيه، با محتكر و گرانفروش به طور قاطع برخورد كنيد! تا احتكار و گرانفروشى قلع و قمع شود. يك جمله در اين باره مىگويم: برادران و خواهران عزيز! شما همگى مىدانيد كه اين مسئله، مسئلهاى نيست كه تنها جنبه قضائى داشته باشد.
در حلّ اين گونه مسائل بايد سراغ ريشهها و علل رفت.
اگر علّت گرانفروشى و احتكار در يك بازار وجود داشته باشد، با زندان و جريمه و تبعيد و پرونده درست كردن، نمىتوان مشكل را ريشهكن كرد. بايد ديد چرا اين اجناسْ دو نرخ دارند؟ چرا بازار، دو نرخ دارد؟ چرا بين اين دو نرخ، اين همه فاصله