«مسأله 1939» اگر انسان بدون قصد اين كه چيزى از دريا بيرون آورد، در دريا فرو رود و اتّفاقاً جواهرى به دست او آيد، در صورتى كه به حدّ نصاب برسد و قصد كند كه آن چيز ملك او باشد، بايد خُمس آن را بدهد.
«مسأله 1940» اگر انسان در آب فرو رود و حيوانى را بيرون آورد و در شكم آن جواهرى پيدا كند كه قيمت آن 18 نخود طلا يا بيشتر باشد، چنانچه آن حيوان مانند صدف باشد كه نوعاً در شكم آن جواهر است، بايد خُمس آن را بدهد و اگر اتّفاقاً جواهر را بلعيده باشد، از بابت آنچه از طريق غوّاصى به دست مىآيد، خمس ندارد.
«مسأله 1941» حكم رودخانههاى بزرگ مانند دجله، فرات و نيل، اگر فرض شود كه در آنها نيز مانند دريا جواهر به عمل آيد، از لحاظ آنچه كه با غوّاصى به دست مىآيد، مانند حكم درياست.
«مسأله 1942» اگر در آب فرو رود و مقدارى عنبر بيرون آورد كه قيمت آن 18 نخود طلا يا بيشتر باشد، بايد خُمس آن را بدهد و چنانچه از روى آب يا از كنار دريا به دست آورد، اگر قيمت آن به مقدار 18 نخود طلا نيز نرسد، بنابر احتياط واجب بايد خمُس آن را بدهد.
«مسأله 1943» كسى كه كسب او غوّاصى يا استخراج معدن است، اگر خُمس آنها را بدهد و چيزى از مخارج سال او زياد بيايد، لازم نيست دوباره خُمس آنها را بدهد.
«مسأله 1944» اگر بچّهاى معدنى را استخراج كند يا گنجى پيدا كند يا به واسطه فرو رفتن در دريا جواهرى بيرون آورد، لازم نيست خمس آن پرداخت شود؛ ولى چنانچه مال حلال او با حرام مخلوط شود، بنابر احتياط واجب بايد پس از بلوغ خودش خمس را بپردازد.
6- غنيمت
«مسأله 1945» اگر مسلمانان به امر امام معصوم عليه السلام با كفّار جنگ كنند و چيزهايى را