«مسأله 1918» كسى كه از معدن چيزى به دست مىآورد، بايد خُمس آن را بدهد، چه معدن روى زمين باشد يا زير آن، در زمينى باشد كه ملك است يا در جايى باشد كه مالك ندارد.
«مسأله 1919» اگر نداند چيزى را كه از معدن استخراج كرده به ارزش 15 مثقال طلا مىرسد يا نه، بنابر احتياط واجب، چنانچه به راحتى امكانپذير باشد، بايد با وزن كردن يا از راه ديگر، قيمت آن را معلوم كند.
«مسأله 1920» اگر چند نفر چيزى از معدن استخراج كنند و بعد از كم كردن مخارجى كه براى آن كردهاند، سهم هر يك از آنها به ارزش 15 مثقال طلا برسد، بايد خُمس آن را بدهد.
3- گنج
«مسأله 1921» گنج مالى است كه در زمين، درخت، كوه يا ديوار پنهان باشد و كسى آن را پيدا كند و به گونهاى باشد كه عرفاً به آن گنج بگويند.
«مسأله 1922» اگر گنج جزء عتايق باشد، از انفال محسوب مىشود و براى تصرّف در آن، بنابر احتياط واجب بايد از حاكم شرعى اجازه گرفت. چنانچه گنج، سكّه طلا و نقره باشد، با داشتن شرايطى كه گفته مىشود، بايد خمس آن پرداخت شود و اگر طلا و نقره غير مسكوك و يا جواهرات ديگر باشد نيز بنابر احتياط واجب بايد خمس آن را بپردازد و در غير از موارد مذكور، چنانچه مقدار آن به اندازهاى باشد كه بتواند بخشى از معيشت او را اداره كند و از مخارج سال وى زياد بيايد، بايد خمس آن را بدهد.
«مسأله 1923» اگر انسان در زمينى كه ملك كسى نيست گنجى پيدا كند، با رعايت شرايطى كه در مسأله قبل گفته شد، گنج مال خود او مىباشد و متعلّق خمس است.
«مسأله 1924» نصاب گنج اگر نقره باشد 105 مثقال (187/ 429 گرم) نقره و اگر طلا باشد 15 مثقال (312/ 70 گرم) طلاست و اگر جواهرات ديگر باشد، چنانچه