اينها نمونهاى از حرفهاى زيادى است كه درباره پيدايش دين گفته شده است.
قرآن و فطرى بودن دين
و اما نظريه قرآن كه در اين باره جامعترين و دقيقترين نظريههاست و به خوبى با واقعيت دين تطبيق مىكند، در ضمن يك آيه كوتاه بيان شده است؛ خداوند در سوره روم- آيه 30- مىفرمايد: فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ «روآور به آيين حنيف، دينى كه خدا سرشت مردم را به آن آفريد، تغيير در آفرينش خدا نيست، اين است دين خللناپذير و لكن بيشتر مردم نمىدانند».
از اين آيه استفاده مىشود كه دين مطابق سرشت و فطرت بشر بوده و يكى از غرايز انسانى است.
چنانچه محبت اولاد، عشق به كمال، ترس از ناملايمات، غريزه جنسى و ... غرايزى هستند كه در نهاد بشر وديعه گذاشته شدهاند و سرشت و طبيعت انسان آميخته به اين غرايز است، و به همين دليل بچه انسان هر چه زشت و بدقيافه باشد پدر و مادرش علاقه به او پيدا مىكنند، به او عشق مىورزند و در راه حفظ و تربيت او ناملايمات را به خود مىخرند و همچنين است تأثير غرايز ديگر.
حس دينى هم يكى از عالىترين غرايز بشرى است كه از روز