حاصل نمىگردد. در اين صورت، منظور از زبان قرآن شناخت روش دستيابى به مقصود است. اين قسم همان چيزى است كه در علم اصول بحث مىشود و سخن از وضع و دلالات مىشود و از قواعدى چون عام و خاص، مطلق و مقيد، مجمل و مبين بحث مىگردد.
تفصيل موضوع و موارد را مىتوان در بخش نخست علم اصول يعنى مباحث الفاظ ديد و حساسيتهاى اصوليون را در باب مقدمات فهم صحيح كلام، دريافت.
3- گاه منظور از زبان، اسلوب محاوره و مستواى القاى كلام و برگزيدن مفاهيم مناسب نسبت به سطح شنوندگان و خوانندگان است. اين معنا نزديك به آن چيزى است كه در محاورات عمومى گفته مىشود:
چون كه با كودك سر و كارت فتاد
پس زبان كودكى بايد گشاد
زبان كودكى، از نظر واژه و ادب، قاعده مشخصى ندارد، بلكه منظور سطح درك مخاطبان و افق همدلى با شنوندگان است. از اين رو، نوعى سخن گفتن است كه رعايت حال مخاطب و شرايط درك و فهم آنان، شده باشد.
4- گاه منظور از زبان قرآن، يعنى برگزيدن نوعى سخن مناسب با سطح و فضاى فرهنگى و علمى جوامع و محيطهاى آنان مىباشد كه در قالب معين سخن مىگويند و از مخاطبان خود توقع دارند در آن محدوده رابطه برقرار كنند. در اين نظر، زبانها به اقسام مختلفى تقسيم شده است، مانند زبان عرفى، زبان ادبى، زبان علمى و فلسفى و