ولىّ: سرپرست و اختياردار؛ كسى كه به دستور شرع سرپرست شخص ديگرى است، مثل پدر و جد پدرى.
ولىّ ميّت: كسى كه امور ميّت به دست اوست.
وهّابى: كسى كه پيرو وهّابيت است.
وهّابيت: مذهب فرقهاى كه در عربستان سعودى توسّط محمدبن عبدالوهّاب در اواخر قرن 12 ق و اوايل قرن 13 ق تشكيل شد. به عقيده اين فرقه بسيارى از اعمال ساير مسلمانان (سنّى و شيعه) بدعت و ضلالت است.
هاشمى: سيد، كسى كه از طرف پدر منسوب به هاشم بن عبد مناف (از اجداد گرامى رسول اللَّه صلى الله عليه و آله) است.
هبه: بخشش.
هتك، هتك حرمت: بى احترامى كردن، حرمت چيزى را شكستن.
هديه: بخشش و عطا كردن بدون عوض، به قصد اكرام كردن فرد.
هروله: نوعى تند راه رفتن كه بين راه رفتن معمولى و دويدن است. در سعى بين صفا و مروه، هروله در بين مناره و بازار عطّاران كه در زمان كنونى با چراغهاى سبز مشخص شده، مستحب است.
هندو: طايفهاى از مردم هندوستان كه مذهب مخصوصى دارند.
يائسگى: رسيدن زن به سنّى كه ديگر خون حيض نمىبيند كه در زنان معمولى پنجاه سال قمرى و در زنان قرشيه شصت سال قمرى است و در بين پنجاه تا شصت سالگى، زنان قرشيه احتياطاً بايد بين تروك حيض و اعمال استحاضه را جمع كنند.
يائسه: زنى كه به سن يائسگى رسيده است (يائسگى).
يد: دست؛ در اصطلاح به معنى «سلطه» است. تحت يد: چيزى يا كسى كه در اختيار و زير سلطه شخص ديگرى است. ذو اليد: شخصى كه چيزى يا كسى در اختيار اوست و بر آن سلطه دارد.
يقين: قطع و جزم و علم، حالت نفسانى كه در آن شك و ترديد نسبت به امرى وجود نداشته باشد.
يلملم: كوهى است در جنوب مكه و ميقات كسانى است كه از طرف يمن به سوى مكه مىروند.