رسالهها
و نوشتههاى كوچكى نيز به امام صادق (ع) منسوب است، از آن جمله، رساله «الإهليلجة»
كه در ردّ منكران ربوبيت تحرير شده است، رساله «التوحيد» كه امام براى مفضّل بن
عمر نوشت و رساله «الأهوازية» كه در پاسخ سؤالات عبد الله نجاشى، فرماندار اهواز،
از امام به يادگار مانده است.
اصول
چهارصدگانه
قرن
دوم و بويژه دوران امام صادق (ع)، دوران گسترش نگارشهاى حديثى است. راويان امام،
احاديث را در جزوههاى كوچكى كه «أصل» ناميده مىشد، مىنوشتند. هر چند سابقه
نگارش در شيعه، همزاد با حديثِ زمانِ پيامبر (ص) است؛ ولى بيشترين اصول در اين
دوران پديد آمد. به مجموعه «اصلها»، اصول مىگويند و تعداد آنها بسيار فراوان
بوده است؛ امّا اصطلاح «اصول اربعمئة» يا «اصول چهارصدگانه» در ميان نگاشتههاى
شيعى مشهور شد، به گونهاى كه سرچشمه كتابهاى حديثى بعد از خود شد. «اصول»،
اهمّيت فراوانى دارند؛ زيرا صاحبان اصول، مطالب خويش را بدون واسطه و يا حداكثر با
يك واسطه، از امام معصوم شنيده بودند و در جزوههاى خويش مىنوشتند و گاهى آن را
به امام، ارائه مىكردند و امام بر درستى احاديث آنها گواهى مىداد. از اين رو،
براى دانشمندان شيعه، همواره جايگاه «اصول»، جايگاه بلند و فاخرى بوده است.
در
كنار امتيازات فراوان اصلها، موضوعى نبودن آنها از كاستىهاى آنها به شمار
مىآمد؛ زيرا بيشتر اصول، احاديث را به طور پراكنده، گِرد آورده بودند و براى
يافتن حديثى در موضوعى مانند نماز، بايد تمام اصول را جستجو مىكردند و همين
كاستى، سبب شد تا كتابهايى موضوعى در آينده نگاشته شود.