تمام
مسلمانان، با مفهوم دعا به معناى خواندن، و زيارت به معناى ديدار، آشنا هستند؛
امّا همگان از «فرهنگ نيايش»، يكسان بهره نمىبرند. برخى، در سراسر زندگى با
نيايش، مأنوساند و لذّت خواندن خدا را برتر از تمام لذّتها در دنيا مىدانند و
برخى نيز تنها به هنگام گرفتارى به خدا روى مىآورند و او را ملتمسانه مىخوانند.
عدّهاى نيز از دعا، خاطره خوشى ندارند؛ زيرا به گمان خويش، خدا، پاسخ آنان را
نمىدهد و آنچه را از خدا خواستهاند، نيافتهاند و بدين سان، از خدا روى
برتافتهاند. درنگى در متون دينى، ضرورت دعا، آداب دعا و موانع اجابت دعا را نشان
مىدهد.
ضرورت
دعا
انسان،
موجودى است كه از جسم و روح، تكوين يافته است. آدمى براى تأمين نيازمندىهاى
جسمىاش، تلاش مىكند و با فراهم آوردن اسباب نشاط و رفاه، شاداب و سرزنده مىشود.
روح
نيز نيازمند توجّه است. عاطفه و عشق و محبّت، نيازمندىهاى روح است، امّا اينهمه
نمىتواند روح را فربه و شاداب سازد؛ زيرا چه بسيار عاشقانى كه با وجود داشتن
عاطفه و محبّت درونى شديد، روحى افسرده و غمگين دارند. دعا و نيايش واقعى، نه تنها
ملالآور و كسالتبار نيست؛ بلكه نيروزا و نشاطآور است، به گونهاى كه حسّ عاطفه و
محبّت را در سرشت آدمى بر مىانگيزانَد و ريشه افسردگى و اضطراب را مىخشكانَد.