بوده كه امام على (ع) به هنگام گماردن وى به حكومت مصر، براى او
نگاشت. امام على (ع) در اين نامه، آيين كشوردارى را به صورت مفصّل، براى مالك، تبيين
كرده است. صعصعه، به روزگار حاكميت ستمگرانه معاويه، زندگى را بدرود گفت.[151]
صَعصَعة
بن صوحان، از ياران وفادار وقدرشناس امام على (ع) است. او در زمان پيامبر خدا (ص)،
مسلمان شد؛ ولى به خاطر دورى راه وكمى سن، نتوانست پيامبر (ص) را ملاقات كند.
2.
زُرارة بن اعين، فقيه توانا
نام
اصلى او «عبد رّبه» و لقبش «زُراره» بود[152]
و با همين لقب نيز ناموَر شد. نام پدر او، اعين و نام جدّش، سُنسُن بود. از نكات
جالب در زندگى او، اين است كه جدّش، كشيشى مسيحى (ايرانى) بوده كه براى تبليغ آيين
مسيح، به سرزمين روم، سفر كرده بود.[153] از آيين اوّليه پدرش اعين،
اطلاع چندانى نداريم؛ امّا مىدانيم كه او نيز در آغاز، مسلمانْ نبوده است. اعين،
بردهاى سختكوش و بسيار مؤدّب از اهالى روم بود. اربابش، فردى مسلمان بود و سعى
كرد در مقام يك معلّم به او قرآن بياموزد. سروش قرآن، حيات تازهاى در روح اعين،
دميد و او با مطالعه كتاب خدا، اسلام را بهترين آيين يافت و مسلمان شد. ارباب او
نيز از اين دگرگونى اعين، مسرور گشت و وى را آزاد ساخت.[154]
اعين،
پنج پسر به نامهاى: حمُران، بُكَير، عبد الرحمان، عبد الملك و زُراره داشت[155]
كه همگى، اهل علم و فضل و ادب بودند و حتّى بسيارى از فرزندان آنان نيز از عالمان
و راويان حديث، به شمار مىرفتند. دانشمندترين فرد در اين خانواده، زُراره بوده
است. از اين رو، بعدها اين نسل را به خاندان زُراره مىشناختند.
[151]. الطبقات الكبرى، ج 6، ص
221؛ دانشنامه امير المؤمنين، ج 12، ص 162.