اسم الکتاب : اهل بيت« عليهم السلام» در قرآن و حديث المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 61
خانه پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند. پيامبر صلى الله عليه و آله
رداى خود را برداشت و آن را بر روى ايشان انداخت و فرمود: «خدايا! اينان، خاندان
من اند».
2/ 7 ثَوبان
27.
سنن أبى داوود- به نقل از ثوبان، غلام پيامبر خدا صلى الله عليه و آله-: پيامبر
صلى الله عليه و آله هر گاه به مسافرت مىرفت، فاطمه عليها السلام آخرين شخص از
خاندانش بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله او را مىديد و هر گاه از سفر مىآمد،
فاطمه عليها السلام نخستين كسى بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله به ديدن او
مىرفت.
يك
بار، پيامبر صلى الله عليه و آله از جنگ باز گشت و اين، در حالى بود كه فاطمه
عليها السلام، پلاس يا پردهاى بر در اتاقش آويخته بود و حسن و حسين عليهما السلام
را با دو دستبند سيمين آراسته بود. پيامبر صلى الله عليه و آله به هنگام باز گشت،
به خانه فاطمه عليها السلام نيامد و فاطمه گمان كرد آنچه مانع از آمدن ايشان به
خانه او شده، چيزهايى است كه ديده است. از اين رو، پرده را كند و دو دستبند را از
[دست] آن دو كودك باز كرد و آن دو را ميان آنها شكست.
آن
دو، گريهكنان نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رفتند. پيامبر صلى الله عليه و
آله دستبندها را از آنها گرفت و گفت: «اى ثوبان! اينها را به فلان خانواده- كه
خانوارى در مدينه بودند- برسان.
اينان،
اهل بيت من اند. من ناخوش مىدارم كه اهل بيتم دارايىهاى نيكوى خود را در زندگى
دنيوى بخورند. اى ثوبان! براى فاطمه گردنبندى از عَصْب و دو دستبند از عاج بخر».
28.
المناقب، ابن شهرآشوب- به نقل از ابو هريره و ثوبان-: پيامبر صلى الله عليه و
آله، مسافرت خود را با ديدن فاطمه عليها السلام آغاز مىنمود و با ديدن او به
پايان مىبرد. يك بار، فاطمه عليها السلام براى آمدن پدر و همسرش پردهاى از كسايى
خيبرى آويخت. چون پيامبر صلى الله عليه و آله آن را ديد، از آن روى بر تافت و خشم
در چهره او پديدار شد، به گونهاى كه كنار منبر نشست.
اسم الکتاب : اهل بيت« عليهم السلام» در قرآن و حديث المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 61