اسم الکتاب : اهل بيت« عليهم السلام» در قرآن و حديث المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 171
نظريه دوم: حاكمان صدر اسلام تا عصر عمر بن عبد العزيز
ابن
حجر عَسقَلانى، پس از كلامى كه از واضح نبودن مطلب در نزد او حكايت دارد، در تبيين
مقصود از «خلفاى دوازده گانه» مىگويد:
اين
سخن پيامبر صلى الله عليه و آله كه: «پس از من، دوازده خليفه خواهند بود»، بهتر
است بر واقعيت زمان پس از پيامبر خدا حمل شود؛ چرا كه همه كسانى كه پس از ايشان
جامه خلافت بر تن كردند، از ابو بكر تا عمر بن عبد العزيز، چهارده تن بودند، دو تن
از آنها نه خلافت درستى داشتند و نه مدّت خلافتشان چندان قابل توجّه بود.
آن
دو، معاويه پسر يزيد و مروان پسر حكم بود، و بقيّه، همان گونه كه پيامبر صلى الله
عليه و آله خبر داده، دوازده نفر بودند.
و
در ادامه اظهار داشته است:
البتّه
اين كه فرموده است: «مردم بر آنها اتّفاق نظر پيدا مىكنند»، بر اين مسئله،
خدشهاى وارد نمىكند؛ زيرا اتّفاق نظر، در اكثر و غالب است و اين ويژگى هم
همواره، جز در حسن بن على عليه السلام و عبد اللَّه زبير، به رغم درستى خلافت آن
دو، و حكم به ثابت نبودن شايستگى مخالفانشان، جز پس از مصالحه حسن عليه السلام و
كشته شدن زبير، بوده است. و خدا بهتر مىداند.[292]
نقد
نظريه دوم
افزون
بر شمارى از اشكالهاى نظريه اوّل، اشكالهاى ديگرى بر اين نظريه وارد شده، كه
عبارت اند از:
1.
ابن حجر، در توجيه خارج كردن معاوية بن يزيد و مروان بن حكم از شمار خلفا، گفته
است كه مدّت حكومت اين دو، كوتاه بوده است.
بر
طبق اين نظريه بايد امام حسن عليه السلام نيز از اين مجموعه خارج شود؛ زيرا مدّت