responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : اهل بيت« عليهم السلام» در قرآن و حديث المؤلف : محمدی ری‌شهری، محمد    الجزء : 1  صفحة : 153

مى‌سوزانند، و پيوسته در ترس و وحشت و هراس به سر خواهند برد، و زمين از خون ايشان رنگين و واى و فغان، در ميان زنانشان بلند خواهد شد.

اين [نام‌برده‌] ها، دوستانِ راستين من اند. به واسطه آنان، هر فتنه كور و تار را دفع مى‌كنم و به بركت وجود آنان، زلزله‌ها را مى‌زدايم و تنگناها و بند و زنجيرها را بر مى‌دارم. درودها و رحمت پروردگارشان، بر ايشان باد، و ايشان همان رستگاران اند"».

ابو بصير گفت: اگر در همه عمرت جز همين حديث نشنيده باشى، برايت بس است. پس آن را پنهان بدار، مگر از اهلش.

6/ 7 حديث خِضر

128. امام جواد عليه السلام: امير مؤمنان عليه السلام، در حالى كه به دست سلمان تكيه داشت و حسن بن على عليه السلام نيز با او بود، آمد و وارد مسجد الحرام شد و نشست. در اين هنگام، مردى خوش‌سيما و خوشپوش آمد و به اميرمؤمنان سلام كرد. ايشان جواب سلامش را داد. او نشست و آن گاه گفت: اى امير مؤمنان! سه پرسش از تو مى‌كنم كه اگر آنها را پاسخ گفتى، دانم كه اين جماعت، در باره تو مرتكب كارى شده‌اند كه محكوم به نابودى اند و در دنيا و آخرتشان، در امان نيستند، و اگر پاسخ نگفتى، دانم كه تو و آنان يك‌سانيد.

امير مؤمنان فرمود: «هر چه مى‌خواهى، از من بپرس».

او گفت: به من بگو كه وقتى انسان مى‌خوابد، روحش كجا مى‌رود؟ چگونه است كه انسان به ياد مى‌آورد و فراموش مى‌كند؟ و چرا فرزند انسان، شبيه عموها و دايى‌هايش مى‌شود؟

اسم الکتاب : اهل بيت« عليهم السلام» در قرآن و حديث المؤلف : محمدی ری‌شهری، محمد    الجزء : 1  صفحة : 153
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست