(2) آگاه باشيد كه خداوند (احوال) مردم را آشكار نمود نه آنكه بآنچه
پنهان داشتهاند از اسرار و انديشههائى كه در دل دارند بىاطّلاع باشد، بلكه
(فرستادن پيغمبران و امر و نهى) براى آن بود كه آنان را بيازمايد كه كردار كدام كس
بهتر است (معنى آزمايش خداوند اين است كه چه كس در دنيا از فرمان او پيروى نموده
رستگار مىگردد، و كه نافرمانى كرده بعذاب گرفتار ميشود، نه آنكه آخر كار آنان را
ندانسته بخواهد دانا گردد، چنانكه در شرح خطبه شصت و دوّم بيان شد) تا ثواب (بهشت)
پاداش (كردار نيك) و عذاب (آتش) كيفر (كردار زشت) باشد (چون با اين بيان دانستيد
كه سبب آزمايش الهىّ چيست، پس) (3) كجايند كسانيكه گمان ميكنند كه آنان در علم
(اسرار خلقت و تفسير و تأويل قرآن كريم) مطّلع و استوارند، بجز ما اهل بيت؟ ادّعاى
آنان دروغ و ستم بر ما است، زيرا خداوند ما را برترى داده و ايشان را فرو گذاشته،
و (اين مقام و منزلت را) بما عطاء فرموده و آنان را بىبهره ساخته، و ما را داخل
نموده و آنها را خارج فرموده، (4) بوسيله ما هدايت و راهنمائى طلب مىگردد، و
بينائى از كورى و گمراهى خواسته ميشود، (5) محقّق است كه ائمّه و پيشوايان دين از
قريش هستند كه از هاشم بوجود آمدهاند (و از نسل علىّ و فاطمة عليهما السّلام ظاهر
گشتهاند):
امامت و
خلافت بر غير ايشان سزاوار نيست و خلفاى غير آنان (كه بنا حقّ روى كار آمدهاند
براى جانشينى پيغمبر اكرم) صلاحيّت ندارند (زيرا لازمه خلافت و امامت خصائصى است
كه در غير أئمّه اثنى عشر يافت نمىشود، و اين فرمايش امام عليه السّلام صراحت
دارد باينكه امامت براى غير دوازده امام شايسته نيست).