بسوى گورشان بردند، پس آنان را سوار نمىخوانند (زيرا راكب كسى است
كه اختيار مركوب را در دست داشته باشد) و در گورهاشان نهادند و آنها را ميهمان
نمىخوانند (زيرا ميهمان كسيرا گويند كه بپاى خود بجائى برود از او پذيرايى
نمايند) (21) و براى ايشان از كف زمين قبرها و از خاك كفنها و از استخوانهاى
پوسيده و شكسته همسايهها تعيين گرديد، (22) آنان همسايگانى هستند كه هر كه آنها
را بخواند جواب نمىدهند، و ظلم و ستمى را (از خود) جلوگيرى نمىنمايند، و از نوحه
سرائى ملتفت نيستند، (23) اگر باران بر ايشان باريد شاد نشدند، و اگر تنگدستى
بآنها رو آورد نوميد نگشتند (از غمّ و اندوه و سختى جهان آسوده و به خويشتن مبتلى
و گرفتارند) گرد همند و تنها هستند، و همسايهاند و از هم دورند (چون از حال هم
خبر ندارند) (24) با هم نزديكند و به ديدار يكديگر نمىروند، و خويشانند و اظهار
خويشى نمىنمايند، بردبار مىباشند كه كينه در دل ندارند، و نادانند (چيزى درك
نكرده نمىفهمند) و كينه هاشان از بين رفته، (25) از درد و اندوه آنها كسى باك
ندارد، و اميدى بكمك و همراهيشان نيست، روى زمين را به زير آن و فراخى (جهان) را
به تنگى (قبر) و بودن با اهل و ياران خويش را به غربت و تنهائى، و روشنى را به
تاريكى تبديل نمودند، (26) و بدرون خاك آمدند (برگشتند) همانطورى كه برهنه و عريان
از آن جدا شده (بوجود آمده) بودند، با اعمال و كردارشان از دنيا بسوى زندگانى
هميشگى و سراى ابدى كوچ كردند (و در آنجا دو باره زنده ميشوند و ديگر نمىميرند،
خواه نيكوكار خواه بد كار) چنانكه خداوند سبحان (در قرآن كريم س 21 ى 104) مىفرمايد: كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ، وَعْداً عَلَيْنا،
إِنَّا كُنَّا فاعِلِينَ يعنى همچنانكه در آغاز خلق
را ايجاد نموديم آنها را باز گردانيم، و اين وعده ما حتمىّ است كه انجام خواهيم
داد (خدايا بحقّ علىّ عليه السّلام در همه شدائد و سختيها تا انجام كار ما را يارى
فرموده از روى فضل و كرمت با ما رفتار نما، و كن اللّهمّ بعزّتك لى فى كلّ الاحوال
رءوفا، وّ علىّ فى جميع الأمور عطوفا، إلهى و ربّى من لّى غيرك).