و ترساندن از دشمن و نرفتن بجهاد است، و امّا سخن در موضوع ملائكه و
صفات و اقسام و عبادات و تسبيح آنان و معرفت و دوستى و شوق ايشان بخالق و مانند
آنها را كه در اين فصل مشروحا بيان شده نمىدانستند، بله بسا جملهاى را كه در
قرآن عظيم در باب سخن از ملائكه ذكر شده شنيده و آشنا بودند، و ليكن باين تفصيل كه
امام عليه السّلام فرموده نبوده است، و امّا كسانيكه باين معانى آشنا بودند مانند
عبد اللّه ابن سلام و اميّة ابن ابى الصّلت و غير ايشان توانائى ذكر اين الفاظ
فصيحه را نداشتند، پس ثابت شد كه چنين معانى دقيقه را در اين عبارات فصيحه هيچكس
نگفته و توانائى بر آن نداشته مگر علىّ عليه السّلام، و سوگند ياد ميكنم باينكه هر
گاه خردمندى در اين كلام امام عليه السّلام تأمّل و انديشه كند پوست بدنش لرزيده قلبش
مضطرب و نگران گردد، و عظمت و بزرگى خداوند عظيم را در قلب و اعضاء بدنش جاى داده
باو توجّه كند و چنان شادى باو دست دهد كه از بسيارى شوق نزديك شود كه جان از تنش
مفارقت نمايد. خلاصه چون مقصود از بيان اين خطبه ياد آورى عظمت و بزرگى و قدرت و
توانائى خداوند است و ملائكه از عجائب مخلوقات و دليل بر قدرت كامله او مىباشند،
لذا امام عليه السّلام در فرمايشهاى خود احوال و اوصاف آنان را چنين بيان
مىفرمايد):
(27) خداوند
سبحان پس از ايجاد آسمانها كه از جمله ملكوت او هستند براى ساكن كردن در آنها و
معمور ساختن قسمت اعلاى آن جمعى از ملائكه را كه مخلوق بديع و شگفت مىباشند
آفريد، و آنان را در راههاى وسيع ميانه آسمانها و گشادگيهاى فضاى آنها جاى داد، و
بين آن راههاى گشاده آواز تسبيح كنندگان ايشان در مكانهاى پاك و پاكيزه و در پشت
پردههاى عظمت و بلند قدرى (جاهاى آماده براى عبادت و بندگى ايشان) بلند است، و
پشت آن آواز مضطرب و نگران كننده كه گوشها از آن كر مىگردد درخشندگيهاى نور و
روشنائى است كه ديدههاى آنها طاقت ديدار آنرا ندارند، پس در جاهاى خود حيران و
سرگردان مىايستند (ملائكهاى كه با تسبيح و تحميد خود در آسمانها غوغا نموده
اضطراب و نگرانى بر پا كردهاند طاقت مشاهده درخشندگيهاى نور عظمت و بزرگوارى حقّ
تعالى را ندارند زيرا او منزّه است از اينكه ديدهاى او را ديده و يا حقيقتش را
درك كند) (28) خداى تعالى آنان را بصورتها و شكلهاى گوناگون داراى بالها آفريد كه
تسبيح كنان