گرفت و با گروهی که به دنبال وی بودند به جانب قبرستان بقیع حرکت کرد و به همراهانش گفت: از طرف خدا مأمورم که برای اهل بقیع طلب آمرزش کنم. هنگامی که گام به بقیع نهاد، بر اهل قبور سلام کرد و سخنان خود را چنین آغاز کرد: سلام من بر شما ای کسانی که زیر خاک قرار گرفتهاید. حالتی که در آن قرار دارید، بر شما خوش و گوارا باد. فتنهها مانند پارههای شب تاریک، روی آورده و یکی به دیگری پیوسته است. سپس برای اهل بقیع طلب آمرزش کرد. بعدا رو به علی علیه السّلام کرد و گفت: کلید گنجهای دنیا و زندگی ممتد در آن را به من عرضه داشتهاند و مرا میان آن و ملاقات پروردگار و دخول به بهشت، مخیر ساختهاند، ولی من ملاقات پروردگار و ورود به بهشت را ترجیح دادهام. [1] فرشته وحی، هر سال قرآن را یک بار به من عرضه میداشت، ولی امسال دو بار آن را برایم عرضه داشت و جهتی ندارد جز اینکه اجلم فرا رسیده است. [2] کسانی که به جهان آفرینش از دیدگاه مادیگری مینگرند و دایره هستی را چیزی جز ماده و آثار آن نمیدانند، شاید در این باره تردید ورزند و با خود بگویند: چگونه میتوان با ارواح سخن گفت؟ و چگونه میشود با آنها ارتباط برقرار ساخت؟ چه طور انسان میتواند از مرگ خود آگاه گردد؟ اما این موضوع برای کسانی که حصار مادیگری را شکستهاند و به وجود روان مجرد از بدن عنصری معتقدند، هرگز ارتباط با ارواح را انکار نکرده [3] و آن را کاملا امری ممکن و واقعی تلقی میکنند. پیامبری که با عالم وحی و عوالم دیگر مجرد از ماده و مصون از خطا مربوط است، به طور مسلم میتواند از فرا رسیدن اجل خود به فرمان خدا گزارش دهد. [1]. به نقل نویسندگان الطبقات و غیره رو به «ابی مویهبه» نمود. [2]. الطبقات الکبری، ج 2، ص 204 و بحار الانوار، ج 22، ص 466. [3]. ولی همان طور که در بحثهای مربوط به ارتباط با ارواح نیز گفته شده است، هرگز نباید به قول هر مدعی در این باره گوش داد و به قول معروف «نه هر که آئینه سازد سکندری داند». برای آگاهی از غیب و ارتباط با جهان ارواح به کتابهای آگاهی سوم و اصالت روح از نظر قرآن مراجعه بفرمایید.