لازم بود برای اداره امور سیاسی و مذهبی منطقه نو گشوده، افرادی را تعیین کند تا در غیاب وی، بحرانی پیش نیاید و امور منطقه به طرز صحیحی اداره شود. از این نظر، «عتاب بن اسید» را که جوانی بردبار و خردمند بود و بیش از بیست بهار از عمر وی نگذشته بود؛ در مقابل یک درهم به حکومت و فرمانداری مکه منصوب کرد و با این عمل- که یک جوان تازه مسلمان را به فرمانداری مکه نصب کرد و او را بر بسیاری از پیران و کهنسالان ترجیح داد- سدی از اوهام را شکست. پیامبر، با این عمل ثابت کرد که نیل به مقامات و مناصب اجتماعی، فقط و فقط در گرو لیاقت و شایستگی است و هرگز کمی سن، مانع از آن نیست که در صورت شایستگی، جوانی بزرگترین مقام و منصب اجتماعی را به دست آورد. فرماندار مکه، در یک اجتماع بزرگ رو به مردم کرد و گفت: پیامبر اسلام برای من حقوقی تعیین کرده است و من در سایه آن از هر نوع هدیه و کمک شما بینیازم ... [1] حسن انتخاب دیگر پیامبر این بود که «معاذ بن جبل» را برای تعلیم احکام و قرآن تعیین کرد. وی در میان اصحاب پیامبر به فقاهت و آشنایی به احکام قرآن معروفیت داشت. حتی وقتی پیامبر او را برای داوری به سرزمین یمن اعزام نمود، از وی پرسید: مدرک داوری شما در گشودن اختلافها چه خواهد بود؟ وی گفت: کتاب خدا (قرآن) پیامبر گفت: اگر در آن موضوع، تصریحی در کتاب خدا نباشد، از روی چه قضاوت میکنید؟ وی گفت: از روی قضاوتهای رسول خدا، زیرا من تمام داوریهای شما را در موضوعات گوناگون دیده و در خاطر ثبت نمودهام. اگر جریانی پیش آید که موضوع آن با یکی از داوریهای شما همانند باشد، از داوریهای پیامبر استفاده کرده و بر طبق آن قضاوت میکنم. رسول خدا، برای بار سوم گفت: اگر جریانی پیش آید و درباره آن تصریحی در کتاب خدا و قضاوتی از من نباشد؛ در این صورت چه میکنی؟ گفت اجتهاد و کوشش [1]. سیره ابن هشام، ج 2، ص 500.