صادر شد؛ البته فرمان آماده باش به کلیه مسلمانان مدینه و حوالی آن قبلا داده شده بود. روزی که پیامبر از «مدینه» خارج شد، مردی به نام «ابو رهم» غفاری را نماینده خود در مدینه قرار داد و در نزدیکی مدینه از سپاه خود سان دید. وقتی حضرتش، کمی از مدینه فاصله گرفت، در محلی به نام «کدید» آبی خواست و روزه خود را افطار کرد و به همه دستور داد که افطار کنند. گروه زیادی افطار کردند، ولی عده کمی تصور کردند که اگر روزه بگیرند و با دهن روزه جهاد کنند، پاداش آنها افزونتر خواهد بود. از این نظر از شکستن روزه خودداری نمودند. این افراد سادهلوح، تصور نکردند پیامبری که دستور روزه در ماه رمضان را داده، همان پیامبر نیز دستور افطار داده است. اگر او رهبر سعادت و راهنمای حق است در هر دو حالت و در هر دو فرمان، خواهان سعادت و نیک فرجامی مردم بوده و در دستورهایش تبعیض نیست. پیامبر از امتناع این دسته ناراحت شد و فرمود: آنان گروه گناهکار و سرکشاند. [1] یک چنین سبقت و پیشگیری بر پیامبر، یک نوع انحراف از حق و حاکی از عدم ایمان کامل این عده به پیامبر و شریعت او است. از اینرو قرآن چنین افرادی را ملامت کرده و میگوید: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ [2]؛ ای افراد با ایمان! بر خدا و پیامبر او سبقت نگیرید. عباس بن عبد المطلب، از مسلمانان مقیم مکه بود که به دستور پیامبر در آن اقامت گزیده بود و پیامبر را از تصمیمات قریش آگاه میساخت. وی پس از جنگ «خیبر» تظاهر به اسلام میکرد، ولی روابط او با سران قریش محفوظ بود. او تصمیم گرفت که به عنوان یکی از آخرین خانوادههای مسلمان، مکه را ترک گوید و در مدینه سکنا گزیند. در همان روزهایی که پیامبر عازم مکه بود، وی به سمت مدینه حرکت کرده و [1]. وسائل الشیعة، ج 7، ص 124 و سیره حلبی، ج 3، ص 90. [2]. حجرات (49) آیه 1.