قرار گذاشتهاند که اگر بر علی پیروز شوند، حکومت مصر را در اختیار «عمرو» بگذارد؛ امیر مؤمنان از استماع این خبر ناراحت شد و یادی از شجاعت عموی خود حمزه و برادرش جعفر کرد و فرمود: اگر این دو نفر زنده بودند، ستاره پیروزی من طلوع میکرد. [1] آیا با چنین صفت برجستهای که قسمتی از آن نقل گردید، عقل و خرد اجازه میدهد که پیامبر فرماندهی کل را به «زید» تفویض کند و جعفر را معاون اول او قرار دهد؟ 2. اشعاری که شاعران زبردست و توانای اسلام در سوگ این فرماندهان سرودهاند، حاکی است که فرمانده کل جعفر بوده و معاونت، مربوط به دو نفر دیگر بوده است. حسان بن ثابت، شاعر عصر رسالت پس از رسیدن گزارش رقتبار مرگ فرماندهان قصیدهای سرود که متن آن در سیره ابن هشام مذکور است. وی در این باره چنین میگوید: فرماندهانی که در نبرد «موته» یکی پس از دیگری کشته شدند، غریق رحمت خداوند شوند. آنان عبارتند از: جعفر، زید و عبد اللّه که به فاصله یکدیگر از عوامل مرگ استقبال کردند. [2] روشنترین آنها، قصیده «کعب بن مالک» است که در سوگ کشتگان موته سروده و تصریح میکند که نخستین فرمانده، جعفر بوده و شاعر خود شاهد جریان دستور پیامبر بود که نخست امارت را به جعفر تفویض فرمود: [1]. و در این مورد رجزی دارد که ابن مزاحم در وقعه صفین، ص 49 آن را نقل کرده است. لو أنّ عدی یا بن حرب جعفرااو حمزة القوم الهمام الازهرا رأت قریش نجم لیل ظهر (2). فلا یعبدن اللّه قتلی تتابعوابموته منهم ذو الجناحین جعفر و زید و عبد اللّه حین تتابعواجمیعا و سبا المنیة تخطر چنان که ملاحظه میفرمایید لفظ «تتابعوا» گواه زندهای است که مرگ این سه فرمانده به دنبال یکدیگر بوده و نخست جعفر به شهادت رسیده است.