پس از گشودن دژهای دشمن و خلع سلاح عمومی و گردآوری غنایم، پیامبر دستور داد که همه غنایم در نقطه خاصی جمعآوری شود. یک نفر به دستور پیامبر در میان سربازان اسلام ندا داد که: بر هر فرد مسلمانی لازم است هرچه از غنایم به دست آورده- حتی نخ و سوزن را- به بیت المال بازگرداند، زیرا خیانت مایه ننگ است و روز رستاخیز آتش بر جانش میشود. [1] پیشوایان حقیقی اسلام در مسأله امانت فوق العاده سختگیری کرده، حتی بازگردانیدن امانت را یکی از علایم ایمان دانسته و خیانت را از نشانههای نفاق شمردهاند. [2] از این رو، روزی که از میان باقی مانده اموال یک سرباز، اموال دزدی به دست آمد، پیامبر بر جنازه او نماز نخواند. روز حرکت از سرزمین خیبر، ناگهان بر غلامی که مأمور بستن کجاوههای پیامبر بود، تیری اصابت کرد و همان دم جان سپرد. مأموران به جست و جو پرداختند، تحقیقات آنها به جایی نرسید، همگی گفتند: بهشت بر او گوارا باشد ولی، پیامبر فرمود: من با شما در این جریان هم عقیده نیستم، زیرا عبایی که بر تن وی است از غنایم است و او آن را به خیانت برده و روز رستاخیز به صورت آتش او را احاطه خواهد کرد. در این لحظه یک نفر از یاران پیامبر گفت: من دو بند کفش از غنایم بدون اجازه برداشتهام، پیامبر فرمود: آن را برگردان وگرنه روز رستاخیز به صورت آتش در پای تو قرار میگیرد. [3] این رویداد نیز، غرضورزی گروهی از خاورشناسان را آشکار میسازد، زیرا آنان نبردهای اسلام را غارتگری قلمداد کرده و از اهداف معنوی آن چشم
[1]. ردّوا الخیاط و المخیط؛ فإنّ الغول عار و شنار و نار یوم القیامة. [2]. وسائل الشیعة، باب جهاد نفس، حدیث 4. [3]. سیره ابن هشام، ج 3، ص 339.