قریش فقط تولیت مناصب آنجا را دارد. در این لحظه حقانیّت مسلمانان به گونهای روشن تجلی کرده و زورگویی قریش آشکار خواهد شد و بار دیگر قریش نخواهد توانست با قبایل عرب بر ضد اسلام پیمان نظامی تشکیل دهد، زیرا آنها در برابر دیده هزاران زائر، مسلمانان را از حق مشروع خود بازداشتند. پیامبر جوانب موضوع را بررسی کرد، و دستور حرکت داد و با 1400 [1] و یا 1600 [2] و یا 1800 [3] نفر در نقطهای به نام «ذو الحلیفه» احرام بست و هفتاد شتر برای قربانی تعیین و آنها را نشانهگذاری کرد و از این راه هدف خود را از این سفر آشکار ساخت. گزارش گران پیامبر جلوتر از او به راه افتادند، تا اگر در نیمه راه به دشمن برخورد کردند، به سرعت پیامبر را مطلع سازند. در نزدیکی «عسفان» یک مرد خزاعی که عضو دستگاه اطلاعات پیامبر بود، حضور پیامبر رسید و چنین گفت: قریش از حرکت شما آگاه شده و نیروهای خود را گرد آورده و به «لات» و «عزّی» سوگند یاد کرده است که از ورود شما جلوگیری کند. سران و شخصیتهای مؤثر قریش در «ذی طوی» [4] اجتماع کردهاند و برای جلوگیری از پیش روی مسلمانان، سردار شجاع خود «خالد بن ولید» را با دویست سواره نظام تا «کراع الغمیم» [5] فرستادهاند و آنها در آنجا موضع گرفتهاند. [6] برنامه آنان این است که یا از ورود مسلمانان جلوگیری کنند و یا در این راه کشته شوند. پیامبر پس از شنیدن گزارش چنین فرمود. وای بر قریش! جنگ آنها را نابود [1]. سیره ابن هشام، ج 2، ص 309. [2]. روضه کافی ص 322. [3]. مجمع البیان، ج 2، ص 488. [4]. نقطهای است در نزدیکی مکه. [5]. بیابانی است در هشت میلی عسفان. [6]. بحار الانوار، ج 20، ص 330.